با این وجود، زنان و مردان شجاعی هستند که بدون ترس از عواقب مبارزات شان در برابر این حکومت جنایت کار و فاسد ایستادهاند و صدای اعتراض شان را هر روز بلند و بلندتر میکنند و میرود که چون سیلی جوشان و خروشان به راه افتند و تمامی بنیانهای این حکومت ستم کار را زیر و رو کنند. زنان و مردان مقاوم و شجاعی که در مبارزه با تبعیض و بیعدالتی و جنایت های این حکومت آرام و قرار ندارند و از جان مایه میگذارند تا حقوق انسانی خود و دیگران را طلب کنند. حکومت نیز آنها را به بند میکشد و به شرم آورترین شکل ممکن زیر ضرب قرار میدهد و انواع شکنجه های وحشیانه را بر روی آن ها و خانوادههای شان اعمال می کند تا مقاومت آنها را در هم شکند یا تسلیم خواسته های پلید نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و بازجو و قاضی شوند و در حقیقت علیه خود و آرمان های خود گواهی دروغ دهند.
حکومت سال هاست که با انواع و اقسام وسایل سرکوب و شکنجه سعی کرده است که مردم آگاه و مبارز را یا در خفا سر به نیست کند یا به سکوت بکشاند، یا با تطمیع برخی فعالان را علیه خود و دیگری به میدان بیاورد یا اگر موفق نشد برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه، آشکارا "گردنی را برای طناب دارشان بیابد". همان کاری که در تازه ترین نمونه از جنایت های بی شمارشان مرتکب شدند و جوانی برومند و شجاع به نام نوید افکاری را با توجیه اعترافات اجباری که زیر شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی از او گرفتند، با عجله و بدون شفاف سازی و پاسخگویی به خانواده و مردم به دار آویختند و در خفا به خاک سپردند. با این خیال که این جنایت را نیز چون جنایت های دهه ی شصت میتوانند تا ابد انکار کنند و زیر پرده ی ابهام و بدون پاسخگویی بر آن سرپوش بگذارند و جامعه را به سکوت بکشانند. جنایت کاران غافل اند که همین خانوادههای زخم خورده و دادخواه، روزی نه چندان دور با هم متحد خواهند شد و با همراهی مردم مبارز و آزادی خواه، دادخواهی را به سرانجام خواهند رساند.
در همین روزها سایت کلمه وابسته به اصلاح طلبان خبر داد که جوانی از معترضان آبان ۹۸ به نام «نادر مختاری» که به علت ضربات باتوم چند ماه در کما بوده، در «بازداشت گاه سروش ۱۱۱» در زندان کهریزک در جنوب تهران کشته شده است، زندانی که قرار بود پس از جنایت های سال ۸۸ تعطیل شود. از سوی دیگر قوه قضاییه ایران که رئیس آن ابراهیم رییسی، جزو جنایت کاران بزرگ است با تأیید مرگ نادر مختاری در زندان، ارتباط او را با اعتراضات آبان رد کرده است. در این میان ما مردم هنوز نمیدانیم که چه بلایی بر سر نادر مختاری و دیگر معترضانی که در طی این سالها بازداشت شدهاند و در زندان های رسمی و غیر رسمی سراسر کشور زیر انواع و اقسام شکنجه های وحشیانه هستند، یا آنهایی که با وثیقه های سنگین به ظاهر آزادند، ولی گردن شان زیر تیغ گیوتین حکومت درگیر است، در چه شرایط اسف باری بسر می برند.
در این شرایط وحشتناک، حکومت از سویی با سرکوب شدید اعتراضات و اعتصاب های مداوم مردم جان به لب رسیده و صدور احکام اعدام و صدور احکام سنگین زندان و شکنجه های وحشیانه در زندان ها، میخواهد جلوی حرکت پیش رونده ی مردم را بگیرد و هماکنون حیدر قربانی و چهار زندانی عرب اهوازی و تعدادی دیگر در خطر اجرای احکام اعدام هستند، از سوی دیگر زندانیان را آنچنان زیر فشار طاقت فرسا قرار میدهند که گاه ناچار میشوند برای بدیهی ترین حق و خواسته، زندگیشان را به داو بگذارند و وارد اعتصاب غذا شوند. در طی این سالها نمونههای بسیاری از زندانیان سیاسی بودهاند که با اعتصاب غذا، جان یا سلامتی شان را از دست داده اند.
هماکنون نیز تعدادی از زندانیان سیاسی در اعتصاب غذا هستند و خبری از وضعیت آنها نداریم و به شدت نگران سلامتی شان هستیم. نسرین ستوده حقوق دادن، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر یکی از آن هاست. او در مجموع به ۳۸ سال زندان با ۱۴۸ ضربه شلاق برای ۲ پرونده باز محکوم شده است. وی از آخرین بازداشت در ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ در منزل شخصیاش در تهران، تاکنون زندانی بوده و از تاریخ ۲۱ مرداد ۱۳۹۹، در اعتراض به برخوردهای فراقانونی و بیاعتنایی متولیان امر به حق آزادی مشروط زندانیان، اعتصاب غذا کرده است. این سومین اعتصاب غذای طولانی مدت اوست.
این زن مبارز و خستگی ناپذیر نیز هماکنون با وضعیتی نگران کننده و وخیم در بخش سی سی یو بیمارستان طالقانی تهران بستری است و هیچ اطلاعی از او داده نمیشود. او نیز چون بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی در اعتراض به بی عدالتی و تبعیض بارها بازداشت شده، ولی قاطعانه و شجاعانه بر راهی که به درستی آن ایمان دارد، ایستاده است. رضا خندان همسر نسرین ستوده گفته است: «او در بدترین شرایط ممکن در سیسییو بستری است. شدیدترین و غیرانسانیترین شرایط را برای او به کار بستهاند تا کسی نتواند با او تماس بگیرد و تحت فشارهای روحی تسلیم خواستههای شان شود. یکی از بدترین افرادشان را مسئول تیم امنیتی کردهاند و به ما به عنوان خانوادهی بیمار اجازه ورود و نظارت به پروسه درمان داده نمیشود. از مشاهده نتایج آزمایشات جلوگیری میکنند. تهدید به بازداشت و توهین توسط سرپرست تیم عملیات میشویم.».
این شرایط طاقت فرسا و تحمیلی از طرف حکومت و ایستادگی ها و مقاومت زندانیان سیاسی مخصوص امروز و دیروز نیست، ولی از سویی خوشحال ایم که در این سالها با وجود ابزارهای مختلف رسانه ای، صدای زندانیانی چون نسرین ستوده لحظه به لحظه در ایران و جهان پخش و شنیده میشود و به اشکال مختلف از مبارزات او قدردانی میکنند، ولی از سویی دیگر به شدت نگرانیم که مقاومت های کم نظیر و جانانه ی دیگر زندانیان سیاسی که سال هاست بر آرمانهای خود برای آزادی و عدالت و برابری ایستاده اند، نادیده گرفته شده یا کمرنگ می شود. زندانیان گمنامی که در بدترین شرایط در زندان ها در حبس و زیر شکنجه های وحشیانه حکومت ایستادهاند ولی کسی را ندارند که صدای آن ها را به این سوی دیوار زندان ها برساند. در همین روزها صبا کرد افشاری با محکومیت ۲۴ سال حبس دچار بیماری شده و او را به بیمارستان طالقانی بردند و دوباره به زندان باز گرداندند و به شدت نگران سلامتی او هستیم. باز صدای امثال صبا شنیده می شود، ولی صدها یا شاید هزاران زندانی سیاسی دیگر داریم که از حال و روزشان بی خبریم. بخصوص زندانیان سیاسی که در شهرستانها محبوس اند. زندانیانی چون زینب جلالیان، زندانی سیاسی کرد که از آذر سال ۱۳۸۶ با بالاترین محکومیت زندان، یعنی «حبس ابد» بدون مرخصی در زندان است و زیر انواع و اقسام شکنجه های جسمی و روحی قرار دارد تا مقاومت او را بشکنند و به شدت نگران سلامتی او و دیگر زندانیان هستیم.
در این میانه کمترین وظیفه ما پی جویی و پیگیری وضع این زندانیان و پشتیبانی از آنها با انعکاس و انتشار خواستهها و وضعیت شان است. تا به این وسیله هم به زندانیان و فعالان سیاسی روحیه دهیم که ما نیز در کنارشان ایستادهایم و هم به مردمی که به خاطر شقاوت و جنایت های هر روزه حکومت خسته شده و اعتماد به نفس خود را از دست دادهاند و فکر می کنند که این حکومت تا به ابد پابرجاست، نوید دهیم که به قدرت خود ایمان بیاوریم. آری برماست که مدام یادآوری کنیم که فعالان بسیاری هستند که به خاطر اعتقادشان به برقراری آزادی، برابری و عدالت اجتماعی محکم ایستاده اند و با وجود تمام دشواری ها حاضر به سکوت نیستند. امید که با پایداری و همبستگی بیشتر با زندانیان سیاسی و تمامی مردم شریف و آزاده ایران که در برابر جهل و جنایت این حکومت ایستاده اند، این قفس را بشکنیم و هم چنان ققنوس که می سوزد تا از خاکسترش ققنوسی دیگر برآید، آتشی بر این بساط بی عدالتی و تبعیض بزنیم تا از خاکستر آن ایرانی آزاد بر پایه عدالت اجتماعی بسازیم و اجازه ندهیم که به نام حقوق بشر اسلامی یا دیگر انواع حقوق بشر که دیکتاتوری و تبعیض و کشتن آزادی سر لوحه ی آن است، بر ما فرمانروایی کنند.
ما مادران پارک لاله ایران به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، این چرخه ی آزادی کشی، سرکوب، قساوت،بازداشت، شکنجه، شلاق، اعترافات اجباری، تبعیض، بیعدالتی و اعدام را به دشت محکوم میکنیم و خواهان: ۱) لغو مجازات شکنجه و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جناتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواسته ها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواسته ها باید برای؛ ۴) آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین ازحکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتی ها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز حکومت جنایت کار اسلامی ایران می دانیم.
ما به شدت نگران جان زندانیان محکوم به اعدام هم چون حیدر قربانی و ۴ زندانی عرب اهوازی و هم چنین نگران سلامتی نسرین ستوده و دیگر زندانیان سیاسی مقاوم در حال اعتصاب غذا یا زندانیان بیمار در زندان های سراسر ایران هستیم و تاکید می کنیم که مسئولیت جان و سلامتی آن ها با حکومت است و باید هر چه زودتر تمام احکام اعدام زندانیان سیاسی و عادی لغو و زندانیان سیاسی بدون قید و شرط آزاد شوند.
مادران پارک لاله ایران
۲ مهر ۱۳۹۹
0 نظر