منصوره بهکیش: گفتند شما می‌میرید، گفتم ما زاده می‌شویم


فروردين ۱۳۹۴

جمعه آخر سال اعدام شدگان دهه ۶۰

فرشته قاضی






مامور لباس شخصی گفت:” شما دارید یکی یکی می‌میرید. گفتم ما در حال زاده شدن هستیم". این بخشی از سخنان منصوره بهکیش است و تصویری از آخرین جمعه سال در قبرستان خاوران؛ جایی که جنازه صدها زندانی سیاسی در دهه 60 بعد از اعدام به صورت دسته جمعی در آن دفن شده است.
با گذشت نزدیک به 30 سال حکومت حاضر به پذیرش مسئولیت این اعدام‌ها و به رسمیت شناختن خاوران نشده؛ سیاست جمهوری اسلامی در سال‌های نخست انکار و در سال‌های اخیر سکوت در قبال اعدام‌های دهه 60 بوده؛ اعدام‌هایی که خانواده‌ها و بازماندگان و جان به در بردگان از آن، به عنوان جنایت علیه بشریت یاد می‌کنند. هرچند سیاست سکوت در قبال اعدام‌ها در پیش گرفته شده اما خانواده‌های اعدام شدگان همچنان مورد آزار و اذیت از سوی نهادهای امنیتی و نظامی قرار می‌گیرند و از حضور آنها در مناسبت‌های خاص در خاوران جلوگیری می‌شود. منصوره بهکیش، از مادران و خانواده‌های خاوران و از فعالان اجتماعی و همراهان مادران پارک لاله که 6 عضو خانواده‌اش در دهه 60 اعدام و کشته شده‌اند. در مصاحبه با "روز" می‌گوید که آخرین جمعه سال 93 نیز ماموران از حضور خانواده‌ها در خاوران جلوگیری کردند. او  علت این امر را چنین توضیح می‌دهد: خودشان میدانند که این همه جنایت انجام داده‌اند و این که پس از این همه سال با ما چه کرده‌اند که هنوز هم می‌خواهند مسکوت بگذارند و مخفی کنند. یعنی می‌خواهند تا جایی که می‌شود مردم بیشتری متوجه نشوند اما واقعیت این است که آن زمان رسانه نبود، آن زمان اینترنت نبود ولی حالا همه مردم هم نگوییم، اما اکثر مردم که به فضای مجازی دسترسی دارند متوجه قضایا شده‌اند.
خانم بهکیش می‌افزاید: آنها از ایستادگی و مقاومت خانواده‌ها می‌ترسند، از با هم بودن خانواده‌ها وحشت دارند. از اینکه خانواده‌ها و سایر مردم به خاوران بروند وحشت دارند،می خواهند تا جایی که می‌توانند این مساله را بپوشانند. به آنها هم گفته ام، خودتان کاری می‌کنید که صدای ما بلند شود. یعنی تمام صحبت‌های ما عکس العمل رفتارهایی است که آنها با ما دارند. اگر جلوی ما را نگیرند، مگر ما چکار می‌کنیم؟ در طی سال مرتب به خاوران می‌رویم، گل می‌گذاریم ، می‌نشینیم و دور هم جمع می‌شویم، سرود می‌خوانیم، دیگر بالاتر از این که کار دیگری نمی کنیم، اما همین حداقل را هم بر نمی تابند. مساله این است که اینها اصلا حقوقی برای مردم قائل نیستند، می‌خواهند تا جایی که می‌توانند صدای مردم را خفه کنند تا مردم اصلا حق شان را طلب نکنند. اما ما ایستادگی می‌کنیم بعد از 30 سال، از همان سال 60 خانواده‌ها ایستاده‌اند و به هرشکلی  که بتوانند به خاوران می‌آیند. گاهی آدم دلش می‌لرزد وقتی می‌بیند مادران پیر مجبورند سوار چند ماشین شوند و مسافت زیادی را پیاده بیایند تا به آن جا برسند، اما اینها از خودشان هم خجالت نمی کشند که جلوی این مادران و خانواده‌ها را می‌گیرند. البته مشخص است از ایستادگی و مقاومت و همبستگی خانواده‌ها و سایر دادخواهان وحشت دارند.
قبرستان خاوران از همان ماه‌های نخست که خانواده‌های اعدام شدگان به آنجا مراجعه می‌کردند، بارها از سوی حکومت تغییر شکل یافته. گاهی با بولدوزر خاک آنجا را زیر و رو  و گاهی با درخت کاری تلاش کرده‌اند آن را تغییر شکل بدهند. از منصوره بهکیش سوال می‌کنم که خاوران بعد از این همه سال و این اتفاقات الان چه شکلی است؟ توضیح می‌دهد: ما نمی دانیم استخوان‌های عزیزان ما آنجا است یا نیست. چون چندبار بولدوزر انداخته‌اند، بار آخر که ما خبردار شدیم سال 87  بود که آنجا را زیر و رو  و بعد به اصطلاح درخت کاری کردند.  داستان بازسازی خاوران را هم مدت‌ها پی گیر بودند و به شکل‌های مختلف می‌خواستند بین خانواده‌ها تفرقه بیندازند که ما می‌خواهیم آن جا را بازسازی کنیم. بعد با روش‌های دیگری آمدند که شاید بتوانند این کار را بکنند. حتی سال 84 که  بحث بازسازی خاوران را مطرح کرده بودند، آمدند و یک سری نامه از طرف خانواده‌ها  به تعداد زیاد روی قبرها گذاشتند که  می‌خواهیم خاوران بازسازی شود. مشخص بود که این نامه از طرف خانواده‌ها نبود زیرا ادبیات خودشان بود که اعتراض کردیم و موفق نشدند.
او می‌افزاید: آنجا الان به شکل بیابان است و تمام آثار را از بین برده‌اند، حتی وقتی خانواده‌ها گل می‌گذارند یا سنگی به شکل قبر می‌گذارند یا شن رنگی  می‌ریزند و کاج می‌چینند و .. ماموران با لگد می‌زنند و پرت می‌کنند تا در آنجا هیچ نشانه ای از گورستان نباشد. اما خودشان هم می‌دانند که دیگر نمی توانند انکار کنند، در سطح جهان مطرح شده و همه می‌دانند عزیزان ما را آنجا دفن کرده‌اند. حداقل اینجا را ما می‌دانیم، قطعا در جاهای دیگری هم دفن کرده‌اند که اطلاع دقیقی نداریم، ولی این جا را می‌دانیم و دیگر نمی توانند انکار کنند.
منصوره بهکیش در عین حال می‌گوید :البته ما نمی دانیم آثار بچه‌ها زیر آن خاک هست یا نیست، اما از نظر ما دیگر خیلی هم  تفاوتی ندارد آنجا به عنوان سمبل است، ما آنجا را می‌شناسیم و می‌رویم آنجا. مهم این است. البته می‌خواهیم بدانیم عزیزان ما را کجا دفن کردند، چرا به این شکل کشتند، چرا به ما پاسخ نمی دهند و .. ولی حالا وضعیت به این گونه است که ما حتی اجازه  گل کاشتن و گل گذاشتن هم نداریم. می‌رویم گلی می‌کاریم، درختی می‌کاریم ، اما به محض اینکه نهالی در می‌آید می‌آیند و می‌کنند و به کناری می‌اندازند.
رفتار با خانواده‌های خاوران پس از روی کار آمدن حسن روحانی آیا تفاوتی با دوران محمود احمدی نژاد داشته؟ منصوره بهکیش می‌گوید: من هیچ تفاوتی حس نکرده ام. من خودم نامه ای سرگشاده و اعتراضی به روحانی نوشته ام، حداقل‌اش این بود که چیزی در این باره گفته می‌شد، ولی نه تنها چیزی گفته نشد، بلکه جمعه آخر سال هم که رفتیم آن رفتار را کردند و جلوی ما را گرفتند. به هر حال مدام جلوی ما را می‌گیرند، یک زمانی تندتر عمل می‌کنند یک زمانی جور دیگری، ولی در اصل قضیه تفاوتی نکرده است. ما حداقل آزادی رفتن سرخاک رفتن عزیزان مان را هم نداریم. یک مادر دلش می‌خواهد برود آنجا سرخاک بچه‌اش بنشیند و شعر بخواند، دیگری می‌خواهد دعا بخواند یا فقط بنشیند و آن جا را جارو کند، گلی یا سبزه و درختی بکارد، آب بدهد و عزیزش را احساس کند؛ این ساده ترین حق یک خانواده است که ما نداریم و متاسفانه حکومت به رسمیت نمی شناسد و فرقی هم نمی کند احمدی نژاد بوده یا روحانی یا ... متاسفانه این مشکل را هم چنان داریم و  برای ما تفاوتی نکرده است، هر تغییر یا تفاوتی هم در هر زمانی بوده، از همت و ایستادگی ما خانواده‌ها بوده است.
او درباره جمعه آخر سال 93 و رفتارهای ماموران با خانواده‌ها توضیح می‌دهد: جمعه آخر سال که رفتیم یکی از دوستان ما(از همسران) نیز آمده بود، او که دختر جوانش اخیرا فوت کرده است ،دختری که در شش ماهگی پدرش را گرفتند و در سال 67 اعدام کردند ، ما گفتیم حالا ما را نمی گذارید لااقل بگذارید این مادر برای همسر و دخترش گل بگذارد تا ارامش داشته باشد اما ما را بیرون کردند و گفتند شما دارید یکی یکی می‌میرید و .. گفتم ما داریم زاده می‌شویم. متاسفانه نمی دانند که ما زاده می‌شویم یعنی درست است که خانواده‌ها سن بالایی دارند و می‌میرند، ولی هر یک نفری که می‌رود چندین نفر جایش می‌آیند. حالا ممکن است الان به خاطر محدودیت‌هایی که ایجاد می‌کنند نیایند، اما هستند. این مساله، مساله خیلی‌هاست و پاسخ می‌خواهند و بالاخره باید پاسخ دهند که چرا کشتند؟ چگونه کشتند؟ و چرا به ما اجازه ندادند و نمی دهند که با خیال راحت سرخاک عزیزان مان برویم. باید پاسخ این‌ها را پس بدهند، خودشان هم می‌دانند که گریزی ندارند.
او می‌افزاید: من نباشم، دیگری می‌رود. فقط خانواده‌های درجه اول که نیستند، بستگان هستند، دوستان هستند که ممکن است کسی از آنها کشته نشده باشد، اما می‌دانند و پاسخ می‌خواهند. وقتی همسایه مرا کشتند، انگار مرا کشته‌اند، فرقی ندارد. دادخواهی فقط بحث خانواده نیست، فراتر از اینهاست و از همین وحشت دارند که سایرین هم بیایند و به ما ملحق شوند. این چیزی نیست که با مردن ما یا مادر یا پدر من یا دیگری تمام شود. بالاخره باید روزی پاسخ دهند.
منصوره بهکیش در صفحه فیسبوک شخصی‌اش درباره برخوردهای ماموران امنیتی با خانواده‌ها در جمعه اخر سال در خاوران نوشته و توضیح داده است که در پاسخ به اعتراض خانواده‌ها در خصوص ممنوعیت و عدم اجازه حضور و گذاشتن گل در خاوران، ماموران نیروی انتظامی گفته‌اند: بالایی‌ها دستور داده‌اند.
Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید