باید پندارهای واهی را کنار گذارد و برای رویاروئی با شرایط جدید و
وظائف جدید آماده شد. امّا سرشت و نوع مشارکت طبقۀ کارگر در تحولات اجتماعی و
تاریخی مستقیماً به تشکل یا عدم تشکل صنفی و سیاسی آن و نوع این تشکل ها بستگی دارد.
باید به جای حرکات واکنشی، موردی و پراکنده، تشکل هائی بوجود آورد که برای دستیابی به
مطالبات فوری و هدف های نهائی، بطور روزمره، و دائم فعالیت کنند
امسال در شرایطی به پیشواز روز جهانی کارگر می رویم که شیوع گستردۀ
یک ویروس مهلک، هم جمهوری اسلامی را در عرصۀ داخلی و هم نظام نولیبرال حاکم بر
جهان را در عرصۀ گسترده تر بینالمللی، در برابر آزمونی جدّی قرار داده است.
صرفنظر از شرایط ویژۀ هر یک از کشورها و مسائلی که معلول آن شرایط ویژه است، ضرورت
برخورد با این بحران، دولت ها را بطور عمومی و مشترک در برابر یک انتخاب ناگزیر
قرار داده است: انتخاب میان حفظ جان مردم و قبول هزینه های آن که مستلزم قرنطینه شهرها و گاه تمام کشور برای مدّتی است که
ناچار به رکود اقتصادی و کوچکتر شدن افتصاد کشورها منجر خواهد شد؛ یا حفظ سرمایه ها و منافع صاحبان ثروت و قدرت و جلوگیری از انقباض اقتصادی و خواب
سرمایه ها، به بهای قربانی شدن بخش قابل توجهی از مردم که عمدۀ آنها زحمتکشان
هستند. به نظر میرسد کاربدستان جمهوری اسلامی ایران راه دوّم را انتخاب کرده اند.
از همان آغازسال که تعیین حداقل دستمزد کارگران بدون موافقت و حضور نمایندۀ آنان،
و فقط با حضور نمایندۀ دولت و نمایندۀ کارفرمایان تعیین شد، این جهت گیری آشکار
بود. در شرایطی که نرخ تورّم از سوی بانک مرکزی در سال گذشته ۲/ ۴۱ درصد و حداقل
مایحتاج یک خانوادۀ سه نفره کارگری چهار میلیون تومان اعلام شده است، حداقل دستمزد
برای سال جاری را یک میلیون و هشتصد و سی و پنج هزار تومان تعیین کرده اند. در زمینۀ مقابله با بحران کرونا هم آنان که طی دهه های گذشته از غارت منابع ملی به ثروت های باد آوردۀ نجومی رسیده اند، حتی حاضر نشدند یکی دو ماه حقوق و دستمزد بدون کار پائین ترین
لایه های درآمدی جامعه
را که دست بدهان زندگی می کنند تأمین کنند، تا هم آنان مجبور نباشند در این هنگامۀ
بلاخیز برای تأمین نان شب و اجارۀ خانه خود هر روز بیرون آیند، به آب و آتش بزنند
و قربانی شوند؛ و هم این اپیدمی مهلک در زمانی کوتاه تر و به شیوۀ خردمندانه تری
مهار شود. در حالی که در بسیاری از کشورها سرمایه داری دیگر که در آنها از ثروت های باد آوردۀ نفتی هم خبری نیست، دولت و کارفرما هر یک پرداخت بخشی
از حقوق و دستمزد کسانی را که در دورۀ قرنطینه در خانه مانده اند، بی بهانه و بی تشریفات پرداخت می کنند.
در عرصۀ جهانی هم بحران کرونا محکی بود که سرشت واقعی نظام لیبرال و
درماندگی آن را برملا ساخت، نظامی که یکی از موفقیت های درخشان آن طی چند دهه سلطه اش بر جهان، انهدام شبکه های بهداشت و درمان
عمومی و محروم ساختن تهیدستان جوامع از خدمات این شبکه ها است که از یادگارهای دولت رفاه بود. محکی بود که نشان داد نظام هائی که همۀ منافع و ثمرات کار زحمتکشان را در راه توسعه طلبی های
نظامی طبقۀ حاکم و تولید توپ، تانک و بمب و موشک و تجهیز سیستم های اطلاعاتی و
امنیتی و چاق تر کردن دستگاه سرکوب صرف می کنند. و فضای شهرها را زیر پوشش صدها و
هزارها دوربین در هر کوی و برزن قرار می دهند تا بتوانند جزئی ترین حرکات مردم را زیر نظر داشته باشند، وقتی موضوع به حفظ جان مردم
مربوط باشد، تا چه حدّی بی تفاوت، درمانده و ناتواناند. چرا آنان که در غارت ثروت
ملّی، در غارت مردم با ترفندهای مالی، با مشتقه های تو در تو و پیچ در پیچ آنه مه
مهارت دارند، آنان که در کشتار و سرکوب مردم آن همه شدت به خرج می دهند، وقتی پای
حفظ جان مردم در میان باشد این همه درمانده و ناتوان اند؟
امروز، حتی همین دولت ها هم روشن تر از هر زمان دیگری این واقعیت را درک کرده اند هر حاکمیت فقط زمانی نیرومند است که مردم آن را بخواهند.
در شرایط عادی و سکون، می توان با کنترل و سرکوب، با تبلیغات و عوامفریبی،
با جذب گروهی و مرعوب کردن گروهی دیگر نظام موجود را حفظ کرد. امّا در بحران های
نامنتظره و سخت، تنها حمایت و مقاومت مردم می تواند مانع فروپاشی نظام های سیاسی
شود. تاریخ در آستانۀ تحولات جدّی است و دورۀ حاضر، دورۀ چنین بحران هائی است. تغییر صف بندی قدرت در جهان،
انتقال مرکز ثقل اقتصاد جهان از غرب به شرق و دیگر تحولات و رویدادهای نامنتظره ای که آغاز سدۀ بیست و یکم رخ داده بخوبی نشان می دهند که جهان در
حال عبور از یک پیچ تاریحی است و سرنوشت ما هم از کلّیت جهان جدا نیست. از سوی
دیگر تعادل کنونی اکثریت دولت ها که فاقد پشتیبانی و حمایت مردم اند، تعادلی
لرزان و ناپایدار است و بحران های نامنتظره و
خارج از روال روزمره ای که تحت کنترل و مهندسی آنان قرار دارد، به آسانی می تواند
این تعادل را برهم زند. از این رو باید پندارهای واهی را کنار گذارد و برای
رویاروئی با شرایط جدید و وظائف جدید آماده شد. امّا سرشت و نوع مشارکت طبقۀ کارگر
در تحولات اجتماعی و تاریخی مستقیماً به تشکل یا عدم تشکل صنفی و سیاسی آن و نوع
این تشکل ها بستگی دارد.
باید به جای حرکات واکنشی، موردی و پراکنده، تشکل هائی بوجود آورد که برای دستیابی به مطالبات فوری و هدف های نهائی،
بطور روزمره، و دائم فعالیت کنند.
گرامی باد اوّل ماه
مه
مادران پارک لاله ایران
خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم.
خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.
0 نظر