نوشته ای زیبا از گلرخ ایرایی برای منصوره بهکیش

در کودکی منصوره برایم تنها نامی بود چون نام های دیگر برای صدا کردن کسانی که نام شان منصوره بود


و حالا منصوره زنی ست که روح ش سلاخی شده. منصوره زنی ست که درد زخم هایش را زندگی می کند. زنی که هر ورق از داستان زندگی اش پر از خاطره است. خاطراتی تلخ. و عجیب زیر بار اینهمه خاطره خرد نمی شود.

کتاب هایی که قرار است روزی نوشته شوند را در سینه نهان دارد. او نیازی ندارد تاریخ را بخواند. این تاریخ است که باید او را روایت کند و زمانی که تاریخ با روزهایی که او زیسته ورق می خورد کلاس های تاریخ پر از دانشجویانی خواهد شد که برای حضور و غیاب حاضر نشده اند.                                                                                         
منصوره فریاد بلندی ست که داستان اش جای جای این خاک را می لرزاند. مبادا اشک هایتان جاری شود. منصوره مشت محکمی ست که در برابر تباهی به سینه ی آسمان پرتاب می شود. منصوره را حصاری در بر نمی تواند گیرد. منصوره معنای آزادگی ست و ما را درس زندگی می دهد. منصوره را باید در گوش کودکانمان نجوا کنیم.

آنجا که منصوره ایستاده است به یقین جای درست تاریخ است.
تقدیم به "منصوره بهکیش" گرامی که تاریخ سرزمین مان را از درد هایش گریزی نیست.
Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

1 نظر

  1. زنده باد منصوره و نسلی که راهش را ادامه می دهد؛ درود بر گلرخ ایرایی!

دیدگاه تان را وارد کنید