ظلم تا چه حد؟ تا به کی؟



 
مراسم چهلم ستار بهشتی با حضور بسیار لباس شخصی ها شروع شد و با خشونت بی حد آنان پایان یافت. در زیر گزارشی از مراسم چهلم ستار بهشتی که توسط تعدادی از شاهدان نقل شده آورده می شود.

قبرستان امامزاده محمدتقي رباط كريم فضاي كوچكي است، خيلي كوچكتر از آنچه معمولا براي ما مردم ايران متصور است. آرامگاه ستار بهشتي حدودا در گوشه شمال غربي این گورستان مربع شکل واقع شده است.

وقتي من به امامزاده رسيدم هنوز هيچ كدام از اعضاي خانواده يا ميهمانان مراسم به گورستان نرسيده بودند اما لباس شخصي ها در محيط امامزاده چرخ ميزدند

حدود چهار ماشين لباس  شخصي و يك ماشين نيروي انتظامي و دو ماشين راهنمايي رانندگي درب ورودي امامزاده را كنترل مي كردند در عين حال يكي از دوربين هاي فيلمبرداري كنار پنجره مقابل ضريح قرار داده شده بود و از درب ورودي گورستان فيلم مي گرفت .

نيروهاي لباس شخصي در مورد سركوب يا عدم برخورد با مراسم مردد بودند و اين زمزمه كه "انشاالله جمعيت زيادي نمي آید و لازم نيست برخورد كنيم اما اگر از جاهاي ديگر آمدند و خواستند سوء استفاده كنند برخورد مي كنيم"، را با گوش خودم شنيدم.

كمي پيش از ساعت سه، خانواده بهشتي به محل امامزاده رسيدند.

با افزوده شدن آرام آرام جمعيت، مراسم مداحي توسط يك مداح سنتي و به صورت غير سياسي ادامه پيدا كرد، مراسمي كه در ميان ميهمانان آن تعدادي از فعالان زنان، فعالان مجازي و دو سه شخصيت به نام مخالف دولت و دوستان و بستگان ستار ديده مي شدند.

مراسم روضه خواني تا ساعت چهار و 15 دقيقه ادامه پيدا كرد و تا آن لحظه با تعداد قابل توجهي از ميهمانان و به آرامي ادامه يافت.

بر اساس گفته شاهدان دیگر، در انتهای مراسم مادر ستار درحالی که اسم ستار و دیگر کشته شده های بعد از انتخابات را صدا می زد و عکس ستار را بالای سر خود گرفته بود، شروع به پیاده روی به دور امامزاده کرد و مردم از پشت سر او را همراهی کردند که این کار موجب وحشت ماموران گردید مادر ستار بهشتی عکس پسرش را در قبرستان می چرخاند و فریاد می زد: او را گرفتند، شکنجه کردند و از اینکه ستار زیر شکنجه می خندید بیشتر عصبانی می شدند . پسرم را زیر شکنجه کشتند. از میان جمع پسری فریاد زد من ستار تو هستم که توسط ماموران بازداشت شد، آنان تعداد دیگری را هم دستگیر کردند، یکی از دستگیر شدگان شخصی به نام احمد تقوی بود. بعد از آنکه مادر ستار یک دور کامل دور امامزده گشت و باز به مزار ستار رسید با حمله ماموران مواجه شد. لباس شخصی ها وقیحانه مادر ستار را کتک زدند و موهایش را می کشیدند و بدن ضعف و لاغرش را می زدند، با لگد به پاهای لاغرش می کوبیدند. صحنه وحشتناکی بود. مادر ستار زیر دست دژخیمان تمام لباسهایش گلی شده بود، تا سرانجام یکی از مادران، مادر ستار را از دست آنان نجات داد. خواهر ستار هم عکس برادرش را در دست گرفته بود و شعر از بیداد و ظلم می خواند. امروز فقط شجاعت مادر و خواهر ستار بود که حماسه آفرید.
Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

4 نظر

  1. انگاه که مادری ازدردضجه میزندعرش به لرزه درمیایدتاچه رسدبه ستونهای یک حکومت .فریادمادران این مرزوبوم رابه هیچ میگیریدوبه زورسلاحهای مدرنتان خاموششان میکنیدولی این ظاهرامراست انهای فریاددرگلوخفته خودرادرخلوت شان فریادمیزنندوروزی این فریادهابرسرتان آوارخواهدشد

  2. نیروی انتظامی با مشت به تخت سینه خواهر ستار می کوبیدند. سحر را با ناسزای ناموسی هل دادند. از سر سحر السادات بهشتی روسری کشیدند. خواهر ستار فریاد می زد مردم ببینید از سر یک سادات حجاب کندند

  3. حماسه امامزاده تقی که قبرستون کوچک ومحقری بود وریا کاران از ان چشم پوشی کردند .اما مرد قهرمانی را دارد که خود حماسه ابست تاریخی ومزین از ایستادگی وشجاعت

  4. هراس من باری همه از مردن درسرزمینی است که مزد گور کن از آزادی آدمی افزون تر باشدولی امروز دانستم که مادران ایرانی هرگز اجازه نمی دهند این اتفاق بیفتد آنان زیر چکمه دژخیمان نیز آزادی را فریاد می زنند

دیدگاه تان را وارد کنید