۱۷ اسفند(8 مارس) روز جهانی زن،
روز نمادین مبارزه با نابرابری و بی عدالتی بر تمامی زنان آزاده مبارک باد!
" زنان پیگیرترین مبارزان راه آزادی اند "
"تاريخ روز جهانى زن هم زمان تاريخ مبارزه سياسى و اجتماعى عليه تبعيض است. اين روز، روز همبستگى براى مبارزه در راه برابرى حقوق و شرايط بهتر كارى و زندگى زنان است. در هشتم مارس سال ۱۹۰۸، بعد از گذشت بيش از پنجاه سال كارگران زن كارخانه نساجى كتان در شهر نيويورك با خاطره اعتصاب در اين روز، به دليل تبعيض و محروميت و فشار زياد كار در مقابل حقوق بسيار كم اعتصاب خود را شروع كردند. صاحب اين كارخانه به همراه نگهبانان براى جلوگيرى از همبستگى كارگران ديگر بخش ها با اين اعتصاب و سرايت آن به بخش هاى ديگر اين زنان را در محل كار خود در كارخانه محبوس كرد. به دلايل ناشناخته اى آتش در كارخانه درگرفت و فقط تعداد كمى از كارگران زن محبوس توانستند خود را نجات دهند. ۱۲۹ كارگر زن در آتش سوختند. در سال1910 میلادی، در دومين كنفرانس زنان در كپنهاك، كلارا زتكين پيشنهاد كرد روزي به نام "روز جهاني زن" براي گراميداشت مبارزات همهي زنان با آرمان برابري تعيين شود. زنان شركت كننده در اين كنفرانس از 17 كشور، پيشنهاد او را پذيرفتند. در پي تصميم اتخاذ شده در كنفرانس كپنهاك، روز جهاني زنان براي نخستين بار در 19 مارس 1911 در اتريش، دانمارك، آلمان و سوئيس برگزار شد و بيش از يك ميليون زن و مرد در راهپيماييهاي اين روز شركت كردند. در 1913، تاريخ روز جهاني زن به پاس بزرگداشت اعتصاب زنان كارگر نساجي نيويورك در دههي 1850 به " 8 مارس" تغيير پيدا كرد. زتكين ستم بر زنان را ناشي از ظهور مالكيت خصوصي ميدانست. او عميقاً تحت تأثير اين گفتهي آگوست ببل بود كه " هيچ گاه آزادي نوع بشر بدون برابري زن و مرد و عدم وابستگيشان نميتواند وجود داشته باشد ."
امروز 8 مارس، روز جهانی زن را در حالی در کشورمان برگزار می کنیم که دختران و مادران بسیاری یا در سیاه چال های جمهوری اسلامی به سر می برند و یا در گوشه خانه های خود در سوگ عزیزان دلبندشان خون گریه می کنند و یا شب های خود را در کنار دیوارهای بلند زندان ها در انتظار آزادی عزیزان خود می گذرانند.
نزدیک به نه ماه است که جامعه ایران متحول شده است و مردم برای به دست آوردن حقوق شهروندی پایمال شده شان در یک حرکت مدنی در خیابان ها دست به اعتراض زدند. ولی این حرکت با گلوله و زندان و شکنجه پاسخ داده شد و زنان و مردان زیادی به خون غلتیده و یا زخمی شدند. هم اکنون بیش از ۱۰۰ مادر در سوگ فرزندان از دست رفته خود عزادارند، مادران بسیاری در فراق فرزند زندانی یا متواری خود غمگین اند و برای چندمین بار متوالی تعدادی از مادران عزادار و حامیان را دستگیر کرده اند. از ابتدای حرکت مادران عزادار تا به حال حداقل 86 نفر به دفعات دستگیر شده اند و در حال حاضر حداقل ۶ نفر از آنان در زندان اوین در بندند و مادران و خانواده هایشان و همچنین مادران عزادار، چشم انتظار آزادی آنان هستند.
به چه جرمی؟! آیا مادر بودن یا زن بودن جرم است؟! زنان همواره با عشق همزادند و عاشقی آنها را در مسیری قرار می دهد که راه بازگشت ندارد. زنان در سرتاسر دنیا با جدیتی مثال زدنی در مقابل تبعیض و ظلم و جور ایستاده اند.
همانطور که مادران پلازا دو مایو در آرژانتین از فرزندان خود زاده شده اند، این مادران نیز اگر قبل از کشته شدن فرزند خود از
سیاست دوری می گزیدند، حال با کشته و یا زندانی شدن فرزندشان، درگیر مسایل سیاسی شده اند و تا زمان دادخواهی از فعالیت هایشان دست بر نخواهد داشت.
مبارزات زنان در یکصد سال گذشته
بیش از یکصد سال است که مبارزات حق طلبانه و برابری خواهانه زنان ایران؛ در دوران مشروطیت، در ملی شدن صنعت نفت، در دوران رضاشاه، در دوران محمدرضا شاه، در انقلاب سال ۱۳۵۷ و در طی سی و یک سال گذشته تا همین امروز را شاهد هستیم. زنان خواهان رفع هر گونه تبعیض جنسیتی علیه خود هستند.
زنان از یکصد سال گذشته برای کسب حق تحصیل و آموزش؛ حق آزادی بیان، قلم و اندیشه؛ حق رأی و شرکت در انتخابات؛ حق پوشش؛ حق برخورداری از امکانات برابر با مردان از جمله: حق کار و دستمزد برابر ،حق طلاق ،حق نگهداری از فرزند، حق خروج از کشور، حق دیه و ارث برابر ،حق تحصیل برابر، و ... مبارزه کرده اند. زنان از پایه ریزان مبارزه علیه خشونت و فقر بوده اند. ستم جنسی از نظر تاریخی مقدم بر هر نوع ستم دیگر بر زنان است. زنان به واسطه جنسیت شان مورد تبعیض قرار می گیرند و به همین دلیل برای دستیابی به خواسته هایشان بایستی صفی مستقل تشکیل دهند و برای رفع این ستم و تبعیض مبارزه کنند.
مبارزات مادران و خانواده های جان باختگان در سی و یک سال گذشته
پیوند مادران و خانواده های زندانیان از زمان شاه در جلوی زندان ها شکل گرفت، جوانان مبارزی که در ساختن انقلاب ۵۷ سهیم بودند. بسیاری از این جوانان در زمان انقلاب بر روی دست های مردم از زندان آزاد و پس از چند سال دوباره روانه زندان شدند. مادران و همسران و خواهران جلوی زندان با هم آشنا شدند و مشکلات خود را با همدیگر مطرح می کردند. این مبارزات در سال ۶۷ با کشتار گروهی زندانیان سیاسی(زندانیانی که حکم زندان داشتند یا حتی حکم شان تمام شده بود) به اوج خود رسید. این کشتار در سکوت کامل سپری شد و هیچ مسئولی پاسخگو نبود و هنوز هم نیست. جنازه کشته شدگان و وصیت نامه شان را تحویل ندادند، محل دفن شان را ندادند و اجازه برگزاری مراسم نیز داده نمی شد. مادران و خانواده های داغدار هیچ مرحمی بر دردشان نداشتند ولی درد مشترک آنها را به هم نزدیک و نزدیک تر کرد. رژیم به اشکال مختلف از جمع شدن خانواده ها جلوگیری به عمل می آورد ولی آنها با پیگیری بی نظیری این با هم بودن را حفظ می کردند. مادران دیوانه وار به این در و آن در می زدند و نمی دانستند که جنازه فرزندانشان کجا دفن شده است تا اینکه خاوران را یافتند و خبردار شدند بسیاری را در گورهای جمعی در خاوران دفن کرده اند. برای رفتن به خاوران با مشکلات زیادی روبرو بودند ولی رفتند و همچنان می روند. چند بار آنجا را زیر و رو کردند، بسیاری را به دفعات دستگیر کردند و مدام برای خانواده ها مزاحمت ایجاد کردند و همچنان می کنند.هنوز پس از گذشت ۲۸ سال از سال ۶۰ و بیست و یک سال از سال ۶۷، آنها را احضار می کنند، از رفتن به سر خاک منعشان می کنند، اجازه برگزاری مراسم نمی دهند ولی مادران پیگیر و پایدار مراسم می گیرند، جمعه ها به خاوران می روند و دو بار در سال(جمعه آخر سال برای تمیز کردن، گل کاشتن و برپاداشتن نوروز و جمعه اول شهریور برای برگزاری مراسم یادبود کشتار گروهی تابستان ۶۷) به صورت جمعی گرد هم می آیند. آنها هم اکنون یک خانواده هستند و تا رسیدن به خواسته هایشان و دادخواهی دست از تلاش بر نخواهند داشت.
مبارزات مادران عزادار در جنبش اخیر
در پی اعتراض های گسترده مردم پس از انتخابات اخیر، تعدادی از جوانان این مرز و بوم به خاک و خون کشیده شدند و بسیاری دستگیر و راهی زندان ها شدند. روز شنبه سی خرداد سال ۱۳۸۸ ندا آقا سلطان به شکل فجیعی کشته شد. کشته شدن او و سایر فرزندان، توجه جهانیان را به خود جلب کرد و دل بسیاری از مادران را به درد آورد.
این فجایع، مادران عزادار و حامیان را بر آن داشت که نسبت به کشته و زخمی و زندانی شدن فرزندان خود اعتراض کنند و نگذارند که این فجایع تکرار شود. به همین منظور به یاد ندا، شنبه را به عنوان روز اعتراض انتخاب کردند و قرار گذاشتند که هر هفته در پارک لاله جمع شوند، عکس فرزندانشان را به دست گیرند، به دور میدان آب نما بگردند و به یاد کشته شدگان
شمع روشن کنند. اولین حرکت در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۷ آغاز شد. از آن تاریخ هر شنبه مادران عزادار و حامیان در این پارک جمع می شوند. نیروهای امنیتی این حرکت را تاب نیاوردند و مدام برای مادران مزاحمت ایجاد می کردند. در طی این مدت چندین بار مادران عزادار را دستگیر و مورد بازجویی قرار داده اند ولی مادران محکم و استوار و پیگیر به حرکت های اعتراضی خود ادامه داده اند و از تصمیم خود مبنی بر ادامه حرکت تا رسیدن به خواسته هایشان منصرف نشده اند. هم اکنون نیز در اعتراض به دستگیری شش تن از از حامیان مادران، بسیاری از مادران و حامیان شب و روز جلوی زندان اوین و دادگاه انقلاب جمع می شوند و خواهان آزادی هر چه سریعتر همراهان دستگیر شده خود هستند. آنها مدام خواسته های خود را به ترتیب زیر اعلام می دارند:
"ما مادران عزادار یک بار دیگر بر خواسته های خود "محاکمه و مجازات آمرین و عاملین جنایت های سی و یک سال گذشته"، " آزادی بدون قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی"، و "توقف اعدام و کشتار در زندان و بیرون از زندان" تاکید می کنیم و اعلام می داریم که تا رسیدن به خواسته هایمان از پای نخواهیم نشست."
"این ذره ذره گرمی خاموش وار ما/ یک روز بی گمان/ سر می زند ز جایی و خورشید می شود"
منصوره بهکیش
۱۴ اسفند ۱۳۸۸
0 نظر