برای آمدن هر بهار شادمان شدیم
کابوسها را هراسیدیم
برای رهایی رؤیا بافتیم
ما شقایق بودیم و پرپر شدیم
بر گورهای بینشان گریستیم
سیاوش بودیم و خون شدیم
از خون ما لالههای سرخ روئید
از خون سرخ ستارهها
سرودی ساختیم
باز هم زخم خوردیم
ولی جوانه شدیم
از این زمستان نیز گذر خواهیم کرد
و باز روزی بهار را
در آغوش خواهیم کشید
بهار «زن، زندگی، آزادی» را.
شفق / یکی از مادران پارک لاله ایران
0 نظر