یادآوری برای گرامی‌داشت یاد عزیزانم و دادخواهی!

برگرفته از صفحه فیسبوک منصوره بهکیش

این روزها اصلا حال خوبی ندارم و قلبم به‌شدت درد می‌گیرد. روزهایی بسیار سخت و تلخ برای من و خانواده‌ام و قطعا برای خیلی‌های دیگر. در چنین روزی در «۳ شهریور سال ۱۳۶۲» نیروهای سپاه پاسداران به خانه مادر و پدرم در کرج حمله کردند و «علی» و «محسن» و «جعفر» و «محمود» را با خود بردند. علی را روز قبل در «۲ شهریور» در تهران در یک قرار لو رفته بازداشت و به شدت شکنجه کرده و با «پاهای خون آلود و کشان کشان» به خانه مادرم در کرج بردند و «منتظر بقیه بچه‌ها» شدند. همین روز در «۳ شهریور» به خانه خواهرم «زهرا» در تهران هم حمله کردند و هنوز نمی‌دانیم چگونه کشته شد، با سیانور یا زیر شکنجه؟! 

«مادرم» و عزیزی دیگر همان شب با آن حال خراب به در خانه‌ی ما در حصار کرج آمدند و بازداشت بچه‌ها را خبر دادند و «ما» همان شب خانه را به حال خود رها کردیم و گم شدیم. بعد «مادر و پدرم» وسایل ما را به خانه‌ی خودشان بردند و خانه را به صاحب خانه تحویل دادند.  


خوشحالم که از این یورش وحشیانه، جعفر پس از یک سال و چند ماه آزاد شد و زنده ماند. 


«محسن» را در اردیبهشت سال ۱۳۶۴ اعدام کردند.

 

در چنین روزهایی احتمالا از ۵ شهریور ۱۳۶۷، «محمود و محمدعلی» و مهرداد پناهی شبستری و صدها نفر از زندانیان سیاسی چپ را در کشتار گروهی تابستان ۶۷ کشتند. 


دارم مطلبی درباره خاطرات این روزهای خانواده می نویسم، ولی مرور و بازگویی این همه «زخم» و «جنایت» بسیار سخت و جان فرساست و نمی‌دانم توان آن را داشته باشم که به پایان برسانم.


منصوره بهکیش

سوم شهریور ۱۳۹۹

Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید