جنبش زنان ایران از همان بهمن ۵٧ علیه ارتجاع آغاز شد و در تمام ۴١ سال گذشته، گاه مانند ٨ مارس ۵٧ با جمعیت چند هزار نفری در خیابان و با شعار «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم» و گاه به شکل مقاومت در زندان، مبارزه برای کار، برای تحصیل، برای حضانت، علیه چند همسری، علیه حجاب، علیه مرد سالاری، علیه شکنجه و اعدام، علیه سلطهی سرمایه، علیه بنگاههای مالی، علیه تخریب طبیعت و …. در تمامی عرصههای کار و زندگی ادامه داشته و دارد.
زنان در تمامی بحرانهای اجتماعی- سیاسی، به لحاظ دسترسی کمتر به منابع مالی، آسیبپذیرتر هستند. در تحریمها دسترسی کمتری به درمان، اشتغال و امکانات دیگر دارند. اما در سرکوب و زندان دوشادوش مردان انواع شکنجههای جسمی، روانی و جنسی را تحمل کرده و حکم زندان و مجازات گرفتهاند. در خانواده نیز زنان مورد خشونتهای جسمی، جنسی، روانی، مالی و … قرار دارند، در خانواده تبعیض علیه زنان چنان شدید و خشونت بار است که بنا به اظهار یکی از قضات دادگاه خانواده، بیش از ٩٠ در صد تقاضای طلاق از سوی زنان است. این تبعیضها و محرومیتها پیوسته توسط جامعهی مردسالار وسرمایهسالار تولید و باز تولید میشوند و زنان بیشتری را به عرصههای مختلف مبارزه سوق میدهند.
در اعتراضات دی٩۶ و آبان و دی٩٨، حضور پررنگ زنان و رد پای بسیاری از این نارضایتیها را میتوان در گوشه و کنار کشور مشاهده کرد. در اعتراضات و تابوشکنیهای گسترده علیه حجاب، اعتصابات پی در پی کارگران، تظاهرات مداوم مالباختگان، اعتراضات معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، درگیری های روزمره دست فروشان زن و مرد با مأموران شهرداری، مقاومت مردم در مقابل نیروی انتظامی به دلایل مختلف، اعتراض به آلودگی محیط زیست، فساد و بیلیاقتی دستگاه حاکمه و بی اعتمادی مطلق مردم به مسئولین، و … . اما این خیزشهای اخیر صرفا ادامه اعتراضات قبلی نبود بلکه با جهش به پیش گسست خود را از اشکال قبلی مقاومت نشان داد. این خیزشها بتدریج و در هرگام به پیش، با فریادهای بلند تقابل خود را با اصلاح طلبی نشان دادند و ماهیت انقلابی خود را به رخ جهانیان کشیدند. دی ٩۶ و آبان و دی ٩٨ هوای تازهای در جنبش آزادیخواهی و عدالتخواهی مردم ایران بود که بنا به اعتراف کلیه شرکت کنندگان و رسانههای چپ و راست زنان در آنها حضور پر رنگی داشتند و با روحیهای تهاجمی، تمام قد در مقابل نیروهای سرکوب ایستادند و حقوق انسانی خود را فریاد زدند. با توجه به حضور پر شمار زنان در دو سه جنبش اخیر، و شعارهایی مبنی بر گذار از اصلاحطلبی، میتوان گفت زنان نیز با حضور و با خون خود بخشی از تاریخ معاصر را رقم زدند.
افزایش فشارهای اقتصادی و اجتماعی در کنار افزایش اگاهی جنسیتی انگیزههای زنان برای مبارزه را تشدید کرده است. زنان تلاش می کنند با تحصیلات بیشتر و کار مضاعف از چرخه تبعیض خارج شوند اما به در بسته میخورند، آنان با این چشمانداز که از طریق استقلال مالی بتوانند اندک بهبودی در وضعیت معیشتی و اجتماعی خود بوجود آورند، پا به عرصه تحصیل و کار میگذارند، اما خشونت و تبعیض سیستماتیک مانع جهش و پیشرفتشان میشود، از این رو حضور زنان در خیزشهای اجتماعی برای احقاق حقوق خود روز بروز پررنگتر میشود و حاکمیت را با انبوه مطالبات خود به چالش میگیرند: مطالباتی همچون رفع بیکاری و دستمزد برابر؛ بهداشت ودرمان و مناسب؛ ریشهکن کردن فقر و گرانی؛ توقف تحقیر، کنترل بدنهایشان و تحمیل نوع پوشش و سبک زندگی برآنان؛ توقف خشونت و آزار جنسی در عرصههای خصوصی و عمومی؛ توقف کار، ازدواج و فحشای روبه گسترش کودکان؛ توقف فحشاء؛ کارتنخوابی؛ رفع تبعیضهای مذهبی و قومی؛ الغای قوانین تبعیضآمیز که آنها را وادار به ادامه زندگی در چرخه خشونت کرده است؛ رفع کلیشههای جنسیتی و فرهنگ زن ستیز که همواره توسط نهادهای رسمی و غیررسمی بازتولید میشوند؛ ایجاد سهم برابر از همه امکانات رفاهی و احترام انسانی که به طول تاریخ مردسالاری از آنها دریغ شده است؛ آزادی بدون قید و شرط فرزندان، شوهران، پدران، مادران و خواهران و برادرانشان؛ معرفی و مجازات عاملان و آمران کشتهشدگانشان؛ و در یک کلام پایان دادن به هر گونه تبعیض، دیکتاتوری و سلطهگری، دروغپردازی، فساد، سوء مدیریت، ارتجاع، مردسالاری و سرمایهسالاری و سودمحوری….
ما زنان ایران از همان روزهای آغازینِ تعویض قدرت سیاسی باردیگر به میدان مبارزه بازگشتیم. این بار برای مبارزه با ارتجاعی که روز به روز جای پایش را محکمتر کرد و با سرکوب بیرحمانه کوچکترین حق زنان به عنوان انسان را نادیده گرفت. در طی این چهل سال با مبارزه در عرصههای مختلف تلاش کردیم با دفاع از حقوق انسانی خود شرایط زندگی خود را بهبود بخشیم. چهل سال مبارزه بی وقفه حتی اندک تغییری در وضعیت زنان ایجاد نکرد، به همین دلیل بتدریج و در طی این مبارزات، روزبروز تعداد بیشتری از ما زنان به این نتیجه رسیدیم که در ساختار موجود این مطالبات و حقوق دستیافتنی نیست. چنانکه در آبان ماه امسال این واقعیت بر بسیاری از زنان آشکار شده بود و شاهد بودیم که در آن چند روز زنان یکصدا نه فقط شعارهای مطالباتی، بلکه شعارهایی مبنی بر تغییرات اساسی و ساختاری نیز سر دادند.
اما آنگونه که تاریخ نشان داده است تغییر ساختارها لزوما تضمینی برای تحقق خواستها و مطالبات زنان نیست، بنابراین معقتدیم تحقق شعارهایی همچون «کنترل بدن من حق من است» ضروتا باید توسط تشکلهای مستقل زنان پیگیری شود. از اینرو حضور و تداوم جنبش مستقل زنان و تشکلهای مستقل زنان در هر ساختار وشرایطی را یک پیششرط و یک ضرورت برای دستیابی زنان به مطالباتشان میدانیم. مطالباتی که شرط تحقق آنها نابودی مردسالاری، سرمایهسالاری و هرگونه سلطه و تبعیض است.
به مناسبت هشت مارس روزجهانی زن
آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)
اسفند ۱۳۹۸
0 نظر