در کشور ما ایران، هر روز سالگرد یک به خون خفته است

در تاریخ شنبه ۷ دی ماه ۹۸ (۲۸ دسامبر ۲۰۱۹) بزرگداشت کشته شدگان خیزش آبان ماه ۹۸ و سایر جان باختگان چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی در شهر کلگری در کانادا با حضور تعدادی از هموطنان ساکن این شهر برگزار شد.
در این مراسم سخنران اول در مورد به محاکمه کشیدن سران حکومت اسلامی در دادگاه های بین المللی و مصاحبه اخیر آقای لاهیجی صحبت کردند و شرکت کنندگان با طرح سوالات و نظرات خود درباره امکان عملی شدن این موضوع بحث کردند.
موضوع صحبت دو سخنرانان دیگر "مبارزه خشونت پرهیز"  و "نئولیبرالیسم در اقتصاد ایران" بود. متن زیر نیز یکی از موضوعات مطرح شده در این نشست بود.

در کشور ما ایران، هر روز سالگرد یک به خون خفته است

حکومت اسلامی طی ۴۰ سال سیطره بر ایران اثبات کرده که برای ماندن بر قدرت و غارت ثروت کشور حاضر است آب، خاک، هوا، منابع طبیعی دیگر، محیط زیست و انسان ها را بدون لحظه ای درنگ فدا کند. این ماهیت و صفت شاخص این حکومت است.
حاکمیت از بدو در دست گرفتن قدرت، اعدام و کشتار را به طور گسترده ای به اجرا گذاشت تا هم هر صدای مخالفی را حذف کند و هم با ایجاد رعب و وحشت در بین مردم، در کشور سکوت گورستانی برپا کند و چه جان های پاکی که در این سال ها فدا شدند. به قول عزیزی:"چنان فرزندان ایران را به خاک و خون کشیده اند که هر روز سالگرد یکی از بخون خفته گان است."
حکومت هم چنین توانست با اتکا به دین تعداد زیادی از مردم را همراه و پشتیبان یا مسحور خود سازد و منتقدان و مخالفان را با عناوین طاغوتی، محارب، مفسد، باغی و ... در سکوتی که بر جامعه حکمفرما بود سر به نیست کند. در بخشی از بیانیه کانون نویسندگان ایران به تاریخ ۲۹ آبان ۹۸ می خوانیم: "در چهار دهه گذشته هرگاه کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان و نویسندگان و فعالان مدنی و سیاسی مستقل برای بیان مطالبات خود، حتی مطالبات جزیی صنفی، ناگزیر دست به اعتراض زدند یا تشکلی ایجاد کردند، با انگ‌هایی چون «اخلالگر»، «وابسته به بیگانه»، «مخل امنیت ملی» و با یورش ماموران امنیتی و انتظامی و زندان مواجه شدند."
حکومت با شعار صدور انقلاب تحریک کننده آغاز جنگ شد و با شعار "جنگ برای ما نعمت است" آتش آن را ۸ سال روشن نگه داشت که در نتیجه هم مردم به خاطر ترس از نا امنی به بقای حکومت تن دادند و هم دولت های غربی که با فروش اسلحه به دو طرف کسب درآمد میکردند ادامه حاکمیت اش را بیمه کردند. در ماه های پایانی جنگ به بهانه ای واهی به کشتار بسیاری از مخالفانی که در این سال ها در زندان ها زیر شکنجه بودند، پرداخت تا مبادا با آزادی آنان تعداد منتقدان و مخالفانش زیادتر از قبل شود.
پس از جنگ با روند خصوصی سازی همان مقدار کم پشتیبانی که دولت از اقشار ضعیف جامعه داشت را عملا حذف کرد. در نتیجه آن حکومتی که با شعار حمایت از مستضعف، مردم را با خود همراه کرده بود عملا به ایجاد شکاف طبقاتی دامن زد.
در این سال ها و دهه بعد کشتن و از بین بردن مخالفانی که هر یک میتوانستند روشنی بخش افکار جامعه باشند به اشکال مختلف و در قالب های متفاوت از جمله قتل های زنجیره ای ادامه داشت. در انتهای دهه هفتاد جامعه توانست منافذی هر چند کوچک برای فرار از خفقان حاکم باز کند و دانشجویان به عنوان پیشگامان حرکت های پیشرو به مخالفت علنی و رادیکال با قدرت پرداختند ولی نتیجه سرکوب های گسترده و بسیار وحشیانه تیرماه سال ۷۸ شد.
پس از آن حکومت که دیگر به یکی از بازوهای سرمایه داری آن هم از نوع اسلامی اش بدل شده بود حاضر نبود به هیچ وجهی از فزونی گرفتن قدرت و ثروتش چشم پوشی کند، لذا دربست در اختیار نهادهای سرمایه داری درآمد و در عوض، حمایت آنها در باقی ماندن بر اریکه قدرت را جلب نمود. در این میانه هر ۴ سال با انتخابات مهندسی شده، که در آن ها طیفی ظاهرا متنوع از مهره های خود را عرضه و با چاشنی "انتخاب بین بد و بدتر" و تبلیغات سراپا دروغ آن ها را به ذائقه مردم تحمیل می کرد، به فریفتن مردم ادامه داد. توده مردم هم غافل از آن بودند که این خودفروخته ها تنها برای بقای نظام شان به میدان آمده اند نه برای حمایت از حق مردم.
در اعتراضات طولانی مدت سال ۸۸ باز هم تعدادی از عزیزان ما در خیابان ها یا در کهریزک ها جاودانه شدند. با روی کار آمدن فاسدترین و امنیتی ترین دولت ها پشت مردم روز به روز بیشتر و بیشتر زیر بار فقر خم و حاکمان روز به روز فربه تر و قدرتمند تر شده اند. کارخانه ها و مراکز تولید یک به یک به بخش خصوصی واگذار شده اند. آموزش و خدمات بهداشتی رایگان که سنگ بنای هر جامعه پیشرفته و سالمی است نه بطور رسمی، اما عملا از بین رفته است. اکثریت مردم توانایی اداره یک خانواده کوچک ۲ تا ۳ نفره را از دست داده اند و این در حالی است که حدود ۱۰ درصد جامعه بدون آن که لیاقت داشته باشند، از درآمدهای آنچنانی برخوردارند.
حکومت ایران با چنین وضعیت نابسامان اقتصادی مردم، سراپا گوش به دستورات صندوق بین المللی پول و بانک جهانی است چرا که می خواهد بر مصدر قدرت بماند و می داند مادامی که اینطور عمل کند، حمایت آنان را دارد. اما حرف مردم چیز دیگری است آن ها از ستم، تبعیض و نداری به جان آمده اند. کاسه صبر آن ها لبریز شده، دیگر بس است.
اگر ابتدا روشنفکران بودند که برای رسیدن به آزادی و فضای باز سیاسی به اعتراض برخاستند، دی ماه ۹۶ اما طلیعه حرکت های اعتراض آمیز توده مردم بود. بعد از گذشت نزدیک به  ۴۰ سال این بار اقشار پایین به پا خاستند تا حق پایمال شده شان در برقراری عدالت اقتصادی و اجتماعی، داشتن کار مناسب و آزادی را از این حکومت بستانند، که باز هم سرکوب و بازداشت و شکنجه و قتل جواب آنان بود.
اما اثر سرکوب این بار از هر دوره ای کوتاه مدت تر بود، پس از کمتر از دو سال در آبان ۹۸ آتش زیر خاکستر چهل ساله دوباره شعله ور شد.
در قسمت دیگری از بیانیه سندیکای شرکت واحد به درستی گفته شده: "واقعیت این است که اعتراضات سراسری آبان ماه امسال دنباله اعتراضات دی ماه سال ۹۶ می‌باشد که بر بستر بیش از سه دهه تهاجم لجام گسیخته و مستمر سرمایه داری ایران و دولت‌های آن به طبقه‌ی کارگر و مردم محروم و تهیدست صورت گرفته است. سیاستهای نولیبرالی حاکمیت و ریاضت اقتصادی، تغییر قوانین کار به نفع سرمایه‌داران و محروم نمودن میلیون‌ها کارگر از حقوق ابتدایی مندرج در قوانین کار، تبعیت از نسخه‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی از جمله طرح تعدیل ساختار اقتصادی و “آزاد سازی قیمت‌ها”، خصوصی سازیهای گسترده، کالایی کردن سیستم آموزش و پرورش، مناطق آزاد تجاری، پایین نگه داشتن سطح دستمزدها، بیکار سازیهای میلیونی، حذف یارانه‌ها و گرانی سرسام‌آور و همزمان اختلاس و فساد گسترده و غارت بی‌سابقه سرمایه‌ها و منابع عمومی و سازمان تامین اجتماعی، پرداخت حقوق و مزایای نجومی به کارگزاران حکومت و مسئولین دولتی، انتقال میلیاردها دلار به خارج از کشور از طرق مختلف و بدون هیچگونه پاسخگویی، همگی به ایجاد یک شکاف عمیق طبقاتی در ایران منجر شده است."
آری آبان ماه امسال همانطور که در بیانیه ۲۹ آبان ۹۸ مادران پارک لاله ایران آمده، نشان داد: "مردمی که بی عدالتی، تبعیض و نابرابری را با پوست و گوشت خود لمس کرده و زندگی خود و خانواده های شان تباه شده است، دیگر توان تحمل و مدارا با این حکومت انسان کش را ندارند و حاضر نیستند خشم فروخورده خود را قورت داده و سکوت کنند."
در بیانیه دیگری از سندیکای شرکت واحد به تاریخ ۱۰ آذر ۹۸ می خوانیم: "اما این عتراضات به حق فرودستان و دردمندان با شدت تمام و با بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن، سرکوب و به خون کشیده شد. طبق گزارشات موجود، صدها تن از جمله نوجوانان ۱۳ و ۱۴ ساله با گلوله کشته شده، بیش از هزار تن زخمی و بیش از هشت هزار تن بازداشت شده‌اند. مقامات حکومتی با روشی بی سابقه در جهان، اینترنت کل کشور را قطع کردند و حتی در بعضی مناطق تلفن های همراه را نیز از دسترس خارج کردند و با اتکا به نیروهای نظامی و امنیتی و لباس شخصی‌‌ها و با تیراندازی مستقیم به مردم با خشونت بی‌پایان به خیال خود صدای اعتراض فرودستان را خاموش کرده‌اند."
ولی زهی خیال باطل، آتش نه تنها خاموش نشده بلکه وسعت گرفته و هر لحظه باید انتظار شعله ور شدن و گسترش آن را داشت.
در انتها قسمت دیگری از بیانیه مادران را می خوانم که حرف دل و خواسته قلبی بسیاری از ماست، آنها می گویند: "ما مادران پارک لاله به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، ضمن پشتیبانی از اعتراض های به حق مردم ایران در چند روز گذشته برای رسیدن به حقوق انسانی شان، با خانواده هایی که عزیزانشان را در این راه از دست دادند، ابراز همدردی می کنیم و با قلبی پر از درد و خشم به آن ها تسلیت می گوییم و همراه شان دادخواه این بی عدالتی ها خواهیم بود. ما تمامی جناح های در قدرت از صدر تا ذیل را در این سرکوب های سازمان یافته سهیم می دانیم و شکنجه، بازداشت و قتل معترضان را به شدت محکوم می کنیم و اطمینان می دهیم که روزی نه چندان دور، تمامی جنایت کاران را به دادگاهی مردمی خواهیم کشاند."

دی ماه ۹۸
لیلا سیف اللهی

Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید