از اتاق که بیرون میرود، باز چشمانم را میبندم. تَهِ ذهنم را میکاوم. کلاسی است شلوغ. همهمهای است از هزاران گفت و گو.
خودکارم را برمیدارم و برای هفتمین بار همان جواب را مینویسم.
چشمهام بستهاند. نشستهام روی صندلی. سَرَم را خم کردهام و با دست، روی پایم ریتم گرفتهام.
منتظرم تا ماشین بیاید و همراه بقیه بروم. همان مینی بوس سفید رنگ همیشگی.
سرم را که بلند میکنم چهرهی آشنایی را میبینم. تَهِ سالن ایستادهاست. تکیه داده به دیوار.
سرش پایین است و با دستهایش بازی میکند. خودش است، گیرم حالا کمی پیرتر شده باشد. حالا هر دو اینجاییم. من در زندان و او در سوییتی با همهی امکانات به اسم زندان.
اسمم را میخوانند. از جایم بلند میشوم و از مقابلش میگذرم. هر دو لباس زرد رنگ ملاقات را پوشیدهایم. روزگاری او وزیر وزارتخانهای بود، که من معلمش بودم.
بودم؟! یعنی حالا نیستم؟!
تَهِ ذهنم را میکاوم. نجوایی آرام از یک کلاس نیمهخالی است.
چشمهام بستهاند. نشستهام روی صندلی. انتهای کتابخانه، کنار پنجره. نسیمی خنک تنم را مور مور میکند. چشم باز میکنم و کتاب را ورق میزنم. عمران صلاحی نوشته است:
« گفتم بیا با هم “پاییزبازی” کنیم. پرسید: “پاییزبازی” دیگر چه جور بازی ای است؟
گفتم: تو میشوی درخت، من هم میشوم باد پاییزی.
من هِی میآیم برگهای تو را میریزم زمین….»
دوباره چشمانم را میبندم و فکر میکنم.
این دومین مِهری است که اینجایم. پنج پاییز دیگر هنوز مانده. حالا شبها بلندتر میشود و 2296 روز باقی مانده، زودتر میگذرد. تَهِ ذهنم را میکاوم. صدایی نیست. همچون کلاسی خالی است.
خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم.
خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.
مادران پارک لاله ایران، حرکتی جوان و نوپاست و تلاش میکند در ادامه روند خود «صدایی» همراه با «جنبش دادخواهی مادران و خانوادههای آسیبدیدهی ایرانی» باشد. این حرکت مستقل و دادخواهانه که از تلاشگَران عرصه دادخواهی و فعالان اجتماعی تشکیل شده است، از تیرماه 1388، با فراخوان تعدادی از زنانِ دادخواه در اعتراض به کشتن و مجروح و زندانی کردن مردمی که برای حداقل خواست انسانی خود به خیابان آمده بودند، در پارک لاله تهران شکل گرفت.
این حرکتِ دادخواهانه، در مسیر حرکت خود، سه خواست حداقلی و مشخص زیر را تعریف کرد:
- آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی،
- لغو مجازات اعدام،
- محاکمه و مجازات آمران و عاملان همه جنایتهای صورت گرفته در جمهوری اسلامی در دادگاهی علنی و عادلانه.
در طی این مدت نیز همواره در کنار و در پیوند با خانوادهها، در راستای تحقق این سه خواسته حرکت کرده است. این حرکت خودجوش و دادخواهانه به هیچ فرد، گروه و سازمان سیاسی داخلی و خارجی وابستگی ندارد و همچنین با افراد و گروههای وابسته به حکومت مرزبندی دارد.
ما همچنین اعتقاد داریم برای رسیدن به سه خواست حداقلی خود، باید در جهت رسیدن به آزادی بیان و اندیشه، رفع هر گونه تبعیض و جدایی دین از حکومتنیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بیعدالتیها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیضآمیز جمهوری اسلامی میدانیم.
اخبار منتخب دیگر رسانه ها
زنده… عفو بینالملل: دستکم هفت معترض دیگر در ایران در آستانه اعدام هستند/
حکم قصاص محمد قبادلو در دیوان عالی تأیید شد/
هرانا از اجرای حکم «اعدام ۴ زندانی» در زندانهای خرم آباد و جیرفت خبر داد
یک وکیل دادگستری: امیرحسین تروال، معترض بازداشتی یک هفته پس از آزادی، بر اثر سکته درگذشت /
هشت فعال کارگری در سنندج بازداشت شدند /
یک سال از حبس ظالمانه حسن سعیدی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد گذشت/
مرگ چهار کودک طی هفت روز بهدلیل محرومیت؛ «اولویت بودجه با نهادهای مذهبی است»
در برابر اعدامها و کشتار عمد دولتی ما همه باهم هستیم!
وحید عباسی، معترض ایذهای با وجود گلوله ساچمهای داخل چشمش در زندان است /
تجمعهای اعتراضی ایرانیان در شهرهای اروپا علیه ماشین اعدام جمهوری اسلامی /
زنده… تظاهرات در زاهدان با شعار «مرگ بر جمهوری اعدامی!/
یک سال از بازداشت رضا شهابی گذشت
گزارش تجمع صنفی فرهنگیان کشور، در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲/
انتصاب سفیر و نماینده جمهوری اسلامی
به ریاست مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد باید سریعا لغو شود/
نگرانی از اجرای احکام اعدام ۹ زندانی سیاسی-امنیتی در ایران
وضعیت شدید امنیتی در شهرستان خاش در پی قتل فرزند 16 ساله مولوی محمد عثمان
اعتصاب غذای دو معلم بازداشتی ۱۹ اردیبهشت در زندان/
۱۳ ماه مه، همبستگی ملی و سراسری در حمایت از مردم بلوچستان، از اروپا تا آمریکا
زنده… در سه روز گذشته، دست کم ۱۰ سوختبر جان خود را از دست دادند/
۱۲ زندانی در کرج برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شدند/
تحصن دانشجویان در اعتراض به احضارها به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری
حامد اسماعیلیون: به خیابانهای جهان برمیگردیم/
به یاد مادر شریفی، مادر معینی، پدر پورحبیب، پروانه میلانی و امیرالله ناربانی که از میان ما رفتند.
0 نظر