برای جعفر عظیم زاده


جعفر عظیم زاده به همراه اسماعیل عبدی در تاریخ دهم اردیبهشت 1395 اعتصاب غذای خود را در اعتراض به  امنیتی کردن فعالیت‌های صنفی و تجمعات و اعتصابات کارگران و معلمان، دستمزدهای زیر خط فقر، ممنوعیت برگزاری مستقلانه و آزادانه روز جهانی کارگر و روز جهانی معلم، عدم شفافیت و عمل موثر سازمان جهانی کار (ILO) در قبال نقض بنیادین حقوق معلمان و کارگران ایران آغاز کردند.

خواست‌های آنان شامل برداشتن اتهام "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی کشور" و دیگر اتهامات امنیتی از پرونده‌های باز کارگران و معلمان معترض و هم‌چنین برداشتن این گونه اتهامات جعلی و ساختگی از پرونده‌های خود و دیگر فعالین کارگری و معلمان زندانی است.

اینک 58 روز از اعتصاب غذای جعفر می‌گذرد، او هم‌چنان مصمم است تا هنگامی ‌که مسئولین خواست‌هایش را نپذیرند، به اعتصاب غذایش ادامه دهد. متاسفانه چندین روز است که او در وضعیت بحرانی و خطرناک به سر می‌برد، اما مسئولین هم‌چنان به سکوت و بی اعتنایی خود ادامه می‌دهند.

سوال این است مگر جعفر عظیم زاده چه می‌خواهد؟

آیا اجرای خواسته‌های او آنقدر دشوار و گران است که ترجیح می‌دهند وی با ادامه‌ی اعتصاب غذایش کشته شود؟ می‌دانیم اگر این اتفاق ناگوار بیفتد، هزینه‌ی سنگینی را برای حکومت در بر خواهد داشت، ولی گویا سنگینی این ننگ از هزینه‌ی پذیرش خواسته‌های او کمتر است.
  
آیا این نشان نمی‌دهد که مافیای قدرت و ثروت می‌خواهد با فشار هر چه بیشتر بر زحمتکشان و سطوح زیر خط فقر جامعه آنان را به سکوت و فرمانبری وادارد و ایشان را برای استثمار گسترده‌ی سرمایه داران داخلی و خارجی آماده کند؟

اینجاست که در می‌یابیم چگونه جنون قدرت و ثروت باعث می‌شود تا حکومتی که همواره با شعار پوسیده‌ی دفاع از مستضعفان به خیال خود به تحمیق مردم پرداخته، نقاب را کنار زده و چهره‌ی اصلی خود را که همان بهره کشی از انسان‌ها و انباشتن ثروت برای عده‌ای خاص و بریدن زبان‌ها و سرها با توسل به زور و قدرت است، نمایان کند. آنان می‌خواهند مفهوم زندگی را به حقارت بکشانند و آن را به یک بخور و نمیری مبتذل تبدیل کنند.

اما عظیم زاده از جان خود گذشته تا به مردم نشان دهد آزادگی هنوز زنده است. او برای گرفتن حق خود و دیگران حاضر شده تا از حق زندگی‌اش بگذرد زیرا زندگی در نظر او چیزی جز آزادگی نیست، او نمی‌خواهد برده وار زندگی کند، آزادی حق اوست.

ما چه وظیفه‌ای در قبال عظیم زاده داریم؟ ابتدا رساندن صدای اعتراض او به دیگران و بازگو کردن خواست‌های او در اجتماعات مختلف زیرا او عضوی از خانواده‌ی بزرگ ماست که نه تنها برای گرفتن حق خود، بلکه برای حق هزاران فرد دیگر یک تنه تا پای جان ایستاده، و سپس حمایت از خانواده‌ی او که تحت فشارهای روانی و مادی شدیدی هستند، کوچکترین مسئولیت ما در قبال اوست. مقاومت او برای رسیدن به حداقل‌های زندگی انسانی که همه‌ی ما از آن محروم هستیم، ستودنی است و باید انتخاب او برای شیوه‌ی مبارزه‌اش را محترم بشماریم و او را به درستی و هوشیارانه حمایت کنیم.  


لیلا سیف اللهی
5 تیر 1395 


Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید