برگرفته از فیسبوک عدالت برای ایران
متهم
شدن زندانیان سیاسی اعدام شده به انجام عملیاتهای تروریستی و اعمال
خشونتهایی که آنها را مستحق اعدام کرده است، یکی از سختترین آزارها برای
خانوادهها بوده است. بهویژه اینکه بسیاری از زندانیان سیاسی به صورت فردی
و سازمانی به انجام عملیات مسلحانه باور نداشتند و برخی از فعالانی که
سازمان سیاسی آنها اعتقاد به عملیات مسلحانه داشت نیز در زمان بازداشت آنها
به صورت مسالمتآمیز و گاه قانونی فعالیت میکردند
و حتی در صورتی که سازمان سیاسی متبوع در حال انجام عملیات مسلحانه بود،
بسیاری از اعضا و هواداران آن هیچگاه دست به اسلحه نبرده و در حال پخش
اعلامیه یا فروش روزنامه سازمان سیاسیشان بازداشت شده بودند. سلطه این
روایت حکومتی از اعدام مخالفان سیاسی، یکی از آزارهای روانی اعمال شده علیه
خانوادهها بود:
سحر محمدی در مورد تجربه خود میگوید:
« یکی از
مهمترین مسائلی که مرا تا آخرین روز اقامتم در ایران آزار میداد این بود
که باید هویت خودم و پدر و مادرم را پنهان میکردم. در تمام لحظات زندگیام
به اینکه دختر چنین انسانهای آزادیخواه و انساندوستی هستم افتخار کرده و
تا آخر عمر هم افتخار خواهم کرد. ولی در ایران باید هویتم را پنهان
میکردم. در دوران مدرسه مجبور بودم در مورد علت نبودن پدر و مادرم و
اینکه چرا نمیتوانند به مدرسه ما بیایند، دروغ بگویم؛ در حالیکه عمیقاً
دلم میخواست نامشان را فریاد بزنم، بگویم چگونه انسانهایی بودند و به
خاطر چه آرزوهای زیبا و انسانی کشته شدند. دلم میخواست همه بدانند که این
رژیم چه بلایی بر سر خانواده من آورده و چقدر بیشرمانه واقعیات را جعل
میکند، تحریف میکند و جای قربانی و جانی را وارونه جلوه میدهد. تحریف
واقعیت در مورد قربانیان دهه شصت را در ایران مدام تجربه میکردیم. یک عمر
در ایران شاهد این بودم که عوامل و مبلغان رژیم، کتاب و مقاله نوشتند و
فیلم ساختند و از نسل آرمانخواهی که در دهه شصت به خون کشیده شد، تصویر
موجودات آدمخوار و اژدهای هفتسر ارائه دادند. ولی ما نمیتوانستیم فریاد
بزنیم که اینها دروغ میگویند. من دختر دو تن از آزادیخواهان دهه شصتم.
میدانم آنان چگونه انسانهایی بودند و برای چه آرمانهایی جانشان را از
دست دادند. ولی نه تنها باید این هویت را پنهان میکردم بلکه باید در مقابل
اینهمه تحریف و دروغ و جعل، فریادم را فرو میخوردم و سکوت میکردم. تحمل
این امر کار بسیار سختی است. تا آخرین روز اقامتم در ایران از این مسئله
زجر کشیدم.»
برگرفته از کتاب «داستان ناتمام»، مادران و خانوادههای خاوران، سه دهه جستوجوی حقیقت و عدالت، انتشارات عدالت برای ایران ١٣۹۴
مادران پارک لاله ایران
خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم.
خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.
0 نظر