"بیش از ۳۳ سال است سرگردان جنازه ۵ تن از عزیزانم هستم"

برگرفته از سایت روزآنلاین
 
پنجشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۴
"داستان نا تمام" اعدام‌های سیاسی دهه شصت


سه دهه از اعدام‌های سیاسی و مخفیانه دهه ۶۰ می‌گذرد اما هنوز بسیاری از خانواده‌ها جنازه‌ای از بستگانشان تحویل نگرفته و کثیری دیگر نیز حتی از محل دفن اعدامیان خبر ندارند. سازمان حقوق‌بشری عدالت برای ایران، در گزارشی مفصل به بررسی جزئيات این اعدام‌ها و مستندسازی کشتار زندانیان سیاسی دهه ۶۰ پرداخته است.
مریم حسین‌خواه، از پژوهشگران سازمان عدالت برای ایران و تدوین‌گر این گزارش به روز می‌گوید برای تهيه این تهیه این پژوهش علاوه بر استفاده از تحقيقات پيشين مرتبط به اعدام‌های دهه ۶۰، اسناد حقوقی بين‌المللی نيز بررسی و با بيش از ٢٠ تن از خانواده‌های اعدام‌شدگان دهه ٦٠ و مطلعان، مصاحبه انجام شده است.
سحر محمدی، که مادر و دو دایی او، پدر و عمویش در دهه ۶۰ اعدام و کشته شده‌اند یکی از این افرادی است که در این گزارش با او گفتگو شده است. او در مصاحبه‌ای جداگانه با روز می‌گوید در این چند دهه هیچ‌گاه جنازه بستگانش را به او تحویل نداده و هنوز هم یقینی در مورد محل دفن آنها ندارد.
این گزارش روز چهارشنبه، ۲۶ شهریور ماه، در ۳ فصل و ۲۳۳ صفحه به صورت عمومی منتشر شده است.

"۵ عضو خانواده‌ام کشته شده‌اند، جسدهایشان کجاست؟"
گزارش سازمان عدالت برای ایران در بخش اول با مروری بر سه‌ دهه اعدام زندانیان سیاسی، به جزئيات اعدام‌ها و تلاش‌های بازماندگان برای دادخواهی مرگ بستگانشان پرداخته است. در بخش دوم از جمله محرومیت از آزادی، بازداشت خودسرانه، شکنجه و رفتار بی‌رحمانه و غیر انسانی با زندانیان سیاسی و محاکمه ناعادلانه و غیر منصفانه آنها بررسی شده است.
در بخش سوم این گزارش، حقوق خانواده‌های اعدام‌شدگان و موارد نقض آنها مورد توجه قرار گرفته است. حق برخورداری از عدالت، حق جبران خسارات و برخورداری از اقدامات ترمیمی، جلب رضایت، حق قربانیان برای تحقیق درباره پیکر کشته‌شدگان و داشتن محل دفن مشخص و محترمانه تا محرومیت یا محدودیت در برخورداری از حق تحصیل، حق اشتغال و حق سفر مواردی هستند که در این بخش از گزارش سازمان عدالت برای ایران به تفصیل بررسی شده‌اند.
جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ هزاران زندانی سیاسی را اعدام کرد. اوج این اعدام‌ها به تابستان سال ۱۳۶۷ بر می‌گردد که به حکم آیت‌الله خمینی و به بهانه انجام عملیات "فروغ جاویدان" صورت گرفت. علاوه بر اعضای اعضای سازمان مجاهدین خلق، شمار زیادی از اعضای گروه‌های چپ و دیگر مخالفین جمهوری اسلامی نیز به صف اعدامی‌ها پیوستند.
در موراد بسیاری خانواده‌ها هیچ‌گاه جنازه بستگان خود را دریافت نکردند و در موارد متعدد دیگری نیز محل دفن کشته‌شدگان با گذشت بیش از سه دهه همچنان نا مشخص است.
سحر محمدی سال ۶۲، شش ساله بوده که مادرش، سوسن امیری را به دلیل عضویت در سازمان اتحاد کمونیست‌های ایران، سربداران در زندان اوین اعدام کرده‌اند. اصغر و حسن امیری دو دایی دیگر او به همین اتهام به فاصله چند ماه دستگیر و اعدام شده‌اند. پیروت محمدی، پدر و رسول محمدی عموی او نیز در سال ۱۳۶۰ در "قیام سربداران" در آمل کشته شده‌اند.
خانم محمدی که ۳۳ سال دارد و ۱۷ سال است به ایران باز نگشته به روز می‌گوید: "زمانیکه مادرم و دایی‌هایم را اعدام کردند، من ۶ ساله بودم. ۱۷ سال است از ایران خارج شده و برنگشته‌ام. آنچه از شش سالگی به خاطر دارم به ما نه تنها جنازه‌ای تحویل ندادند بلکه محل دفن دقیق را هم نگفتند. مادر من از زمان دستگیری تا زمان اعدام ممنوع‌الملاقات بود. ما کرمانشاه زندگی می‌کردیم مادر و دایی‌هایم در اوین زندانی بودند. من و مادر بزرگ، دو هفته یک بار، با اتوبوس سوار به تهران می‌رفتیم که مادرم را ببینیم، ولی در نهایت مادر اعدام شد و نه من، نه دیگر اعضای خانواده هیچ‌گاه او را ندیدیم. فقط می‌دانیم و از همبندی‌هایش شنیده‌ایم که وحشتناک شکنجه شده بود"
مانند بسیاری از خانواده‌های دیگر زندانیان سیاسی به خانواده سحر محمدی نیز گفته‌اند محل دفن مادرش در خاوران است. او می‌گوید: "آدرس قبری که داده بودند درست نبود. ما یک سال بعد از اعدام مادرم متوجه شدیم که به یک خانواده دیگر همان آدرس قبری را داده بودند که پیشتر به ما گفته بودند آدرس قبر مادرمان است. خانمی که به او گفته بودند اینجا قبر دخترش است، وقتی فهمید همین آدرس را هم به ما داده‌اند، قبر را کنده بود. دنبال جنازه دخترش می‌گشت. ولی بعد از یک سال چیزی قابل شناسایی نبود."
او تاکید می‌کند: "نه فقط آنها. من هنوز نمی‌دانم بابا و عمویم که در یک درگیری در آمل کشته شدند با اینکه جنازه‌هایشان در سطح شهر به نمایش گذاشته شد، کجا دفن شده است. بیش از ۳۳ سال است که سرگردان جنازه عزیزانم هستند. ۵ عضو خانواده‌ام کشته شده‌اند بدون اینکه من بدانم کجا دفن هستند."

"نه فراموش می کنم و نه می بخشم."
در سه دهه گذشته هیچ‌گاه در مجامع رسمی ایران و جامعه جهانی شرایط دادخواهی رسمی برای بستگان کشته‌شدگان دهه شصت فراهم نبوده است.
در اسفندماه سال ۹۱، دادگاه نمادینpersian/news/newsitem/article/-4eb77af49a.html ایران تریبونال در پی بررسی اظهارات زندانیان دهه ۶۰ در ایران و بازماندگان اعدام‌های آن دهه، جمهوری اسلامی را را به "جنایت علیه بشریت" محکوم کرد.
شرکت‌کنندگان در این دادگاه که عمدتا از بازماندگان و جان به دربردگان دهه شصت هستند از آن به عنوان "محکمه‌ای مردمی" یاد می‌کنند.
سحر محمدی از جمله افرادی که در این دادگاه به عنوان شاهد شرکت داشته می‌گوید با وجود نمادین بودن ایران تریبونال، اما اسناد آن موجود است و اگر زمانی امکانی برای برگزاری دادگاه‌های رسمی‌تر به وجود آید، ما مستندات خود را در اختیار آنها قرار خواهیم داد.
بسیاری از خانواده‌ها کماکان به امید فراهم شدن شرایطی هستند که در آن دادخواهی عادلانه صورت بگیرد. برخی از آنها نیز می‌گویند در هیچ شرایطی نمی‌توانند عدالت را تحقق یافته ببینند. سحر محمدی می‌گوید: "من نه پاهای تکه تکه شده مادرم را، نه جنازه گم‌شده پدرم را دوباره می‌بینم و نه قلب عاشق دایی حسنم را که در زمان اعدام تازه پدر شده بود. هیچ‌یک از جنایت‌های جمهوری اسلامی و به طور مشخص قتل ۵ عضو خانواده‌ام را نه فراموش می‌کنم و نه می‌بخشم."

Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید