مسعودعلیزاده یکی از
شکنجه شدگان بازداشتگاه کهریزک است که در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال
۸۸ در بنگاه ملکی خود به عنوان ستادی برای حمایت از میر حسین موسوی فعالیت
میکرد.
بعد از انتخابات در
اعتراض به تقلب در انتخابات به همراه مردم معترض در راهپیماییها حضور پیدا
کرد و در روز هجده تیر به همراه جمع زیادی از مردم معترض توسط نیروهای
امنیتی دستگیر شد و به محل نامعلومی منتقل شد. پس از ضرب و شتم برای اعتراف
گیری به پلیس امنیت میدان حر برده شد و در آنجا به همراه دیگر بازداشت
شدگان برای انتقال به محل دیگری تقسیم شدند. او به همراه حدود سیصد و پنجاه
نفر به پلیس پیشگیری میدان انقلاب منتقل شد. به گفته علیزاده، فردای آن
روز در حیاط، حیدری فر دادیار سابق دادگستری تهران، کاغذی که اتهام اقدام
علیه ملی، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور و تخریب اموال عمومی در آن
نوشته بود را به آنها میدهد تا امضاء کنند و هر کس که امضا نمیکرد کتک
میخورد. سپس آنها را به کهریزک انتقال دادند که آغاز شکنجهها و جنایات
کهریزک بود.
این شاهد جنایات کهریزک در حالی که هنوز زخمهای عفونت کرده از کهریزک در
بدنش بود در اوین و در حضور مرتضوی دربارهٔ شکنجههای کهریزک سخن گفت، اما
با تهدید سعید مرتضوی روبرو شد که نباید دربارهٔ اتفاقات این بازداشتگاه با
کسی سخن گوید و پس از آنکه پذیرفت دربارهٔ همه چیز سکوت کند برای مداوای
زخمهای عفونت کردهٔ بدنش به بهداری اوین منتقل شد. اما پس از آزادی
تهدیدهای مرتضوی دیگر موثر نبود و این شاهد کهریزک با وجود تمامی خطراتی که
او را تهدید میکرد از سعید مرتضوی شکایت کرد و از سایر بازداشت شدگان
کهریزک خواست از شکایت خود منصرف نشوند. در یکی از تهدیدها یک شب نزدیک
خانهاش دو مرد با چاقو او را مورد حمله قرار دادند و طحال و پردهٔ
دیافراگمش پاره شد. او در هفدهم مرداد ۹۰ ناچار به خروج از ایران شد.
متن گفتگوی جرس با مسعود علیزاده شاهد جنایات کهریزک را بخوانید:
آقای علیزاده بعد از چهار سال پرونده کهریزک به دیوان عالی کشور ارسال شد. روند رسیدگی به این پرونده را چطور دیدید؟
پرونده کهریزک در سازمان قضایی نیروهای مسلح و کارکنان دولت به هیچ وجه
روند مناسب و عادلانهای را طی نکرد. حتی در سازمان قضایی نیروهای مسلح که
شکایت کردیم از پیگیری ما جلوگیری کردند.
در مجموع چند نفر بودید که از نیروی انتظامی شکایت کردید؟
حدود نود و پنج نفر بودیم که از پرسنل نیروی انتظامی شکایت کردیم و بعد
از آن هر روز به در خانه شکایت کنندگان میآمدند و با زور و تهدید و پول
میخواستند خانوادهها را از پیگیری منصرف کنند.
افراد مشخصی بودند؟
سردارپور مختار، سرهنگ گودرزی و سرهنگ نظام دوست دفتردار آقای رجبزاده در آن زمان بودند.
از سوی چه مقامی دستور میگرفتند؟
از سوی آقای احمدی مقدم و آقای سردار رفیعی نیا معاون حقوقی و امور
مجلس. سوال ما هم این بود که اگر میخواستند به پرونده شکایات رسیدگی کنند،
چرا پول میدادند و اصلا این پول از کجا میآمد؟! آقای پورمختار و گودرزی
وکیل آقای خمس آبادی و محمدیان بودند و سوال این است که اگر اینها وکیل
بودند و میخواستند به پرونده رسیدگی کنند، چرا پیشنهاد پول میدادند و چرا
اساسا به زور میخواستند به شاکیان پول دهند؟ مسلما هدفشان این بود که این
پرونده به نحو احسنت تشکیل و رسیدگی نشود که همینطور هم شد.
به شما هم پیشنهاد پول دادند که از شکایت دست بردارید؟
بله، اول پیشنهاد پول دادند و بعد شروع به تهدید کردند که باید رضایت
دهم و نباید در دادگاه شرکت کنم. شب روزی که اولین جلسه دادگاه کهریزک (که
نسخهای از آن را به آقای نیکبخت و روح الامینی دادهام) میخواست تشکیل
شود، به من زنگ زدند و گفتند برایت پانزده میلیون جلوی درب دادسرای نیروهای
مسلح میآوریم و رضایت بده. من راضی به گرفتن این پول نشدم، به علت اینکه
احساس میکردم این پول خون کشته شدگان کهریزک است.
بعد از این تهدیدها تعداد شکایت کنندگان کم شد و خانوادهها رضایت دادند؟
از نود و پنج نفر، تنها سی و پنج، چهل نفر باقی ماندند و بقیه به زور
رضایت دادند. تا آنجایی که خبر دارم از پنجاه و پنج نفر رضایت گرفتند. به
آنها صدهزار تومان و دویست هزار تومان و پانصد هزار تومان خسارت دادند تا
رضایتشان را بگیرند.
شکایت بقیه به کجا رسید؟
دو افسر نگهبان را محاکمه کردند اما کسانی که دستور داده بودند محاکمه
نشدند. این دو افسر نگهبان هم میگفتند از مقامات بالای نیروی انتظامی به
آنها دستور ضرب و شتم و شکنجه داده شده و کاری دیگری نمیتوانستند انجام
دهند.
آیا در دادگاه، نیروی انتظامی به شکنجه بازداشت شدگان اعتراف کرد؟
در دادگاه سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک میگفت که رجبزاده به
او دستور داده است که بازداشتیها برای اینکه ادب شوند باید شکنجه شوند.
این نکته را باید اضافه کنم که خود نیروی انتظامی ما را پذیرش نمیکرد و
میگفتند کمبود جا داریم. اما مرتضوی و آقای تمدن استاندار تهران به آقایان
احمدی مقدم و رجبزاده فشار آورده و آنها هم پذیرش کردند.
خود آقای احمدی مقدم از بدرفتاری نیروی انتظامی و شکنجه بازداشت شدگان خبر داشت؟
دقیق نمیدانم اما به هر حال او مسئول بود و رجبزاده گزارش تهیه
میکرد و به آقای رادان میداد. در حالیکه آقای احمدی مقدم میگوید او و
رادان هیچ نقشی نداشتند! ایشان در حالی این حرف را میزنند که به گفته
مسئولین بازداشتگاه کهریزک رادان به کهریزک سر میزد و از کم و کیف
بازداشتگاه خبر داشت. حتی رادان دستور حذف صبحانه را از وعده غذایی
بازداشتیها داده بود. جالب است که رادان با این همه دخالت در بدرفتاری با
بازداشتیها تبرئه شد! اما آقای حسینی بازپرس شعبه یک بازپرسی نیروهای مسلح
که پیگیر قضیه بود، نیروی انتظامی میخواست او را برکنار کند و برای او هم
پرونده تشکیل دادند که چرا روی میز کارش یک پارچه سبز گذاشته است.
یک نکته دیگر اینکه مسئولین نیروی انتظامی میگویند کهریزک جای نگهداری
اراذل و اوباش است، در صورتی که همه اراذل و اوباش نبودند. بازداشتگاه
کهریزک حدود هفتصد نفر زندانی داشت که از میان آنها به گفته مصدق، قاضی
پرونده کهریزک در سازمان قضایی نیروهای مسلح، تنها سیزده نفر مجرمان خطرناک
بودند و بقیه مجرمان عادی بودند که به کهریزک اعزام شده بودند. حتی یک نفر
از زندانیان سابق کهریزک که به دنبال طرح ارتقای امنیت اجتماعی بازداشت
شده بود، برای اعتراض به برخوردهای نیروی انتظامی به دادگاه آمده بود و
انگشتانش را شکسته بودند که در همانجا سرهنگ گودرزی در دادگاه میگوید
اینها جزو اراذل و اوباش هستند و به اتفاقات انتخابات ۸۸ ارتباطی ندارند؛
همانجا قاضی مصدق میگوید چون اراذل و اوباش هستند باید آنها را میزدید؟
بنابراین خود نیروی انتظامی مقصر است.
پس به نظر شما اظهارات اخیر احمدی مقدم هیچگونه تغییری در روند رسیدگی به این پرونده در دیوان عالی کشور ایجاد نخواهد کرد؟
اگر ارادهای برای رسیدگی و مجازات آمران و عاملین بود، قطعا نباید روند رسیدگی به این پرونده این همه سال طول میکشید.
اما وکلا میگویند با توجه به اینکه احمدی مقدم الان گفته به اصرار مرتضوی
انتقال بازداشت شدگان صورت گرفته، قضیه را میتوان به نحو دیگری مورد
رسیدگی قرار داد...
ببنید انتقال بازداشت شدگان از همان اول به اصرار مرتضوی بوده و نه
درخواست او. همانطور که گفتم نیروی انتظامی ما را در کهریزک نمیپذیرفتند،
اما به اصرار او این کار انجام شد. پس این قضیه اصرار از همان اول بوده و
واقعا معنای این حرفها را نمیفهمم.
بعد از این سالها وقتی به آن زمان بر میگردید موضوعی که بیش از همه چیز شما را رنج میدهد چیست؟
در این ماجرا به همه ظلم شد. اول از همه به کسانی که بچههای خود را از
دست دادند و تا امروز نتوانستند شاهد به مجازات رسیدن آمرین و عاملین اصلی
این جنایت باشند. ما نمیخواستیم افسر نگهبان محاکمه و مجازات شوند، بلکه
هدف و درخواستمان این بود که کسانی که از بالا دستور دادهاند محاکمه شوند.
ما از پشت پردهها خبر نداریم و نمیدانیم چرا مقصران اصلی این پرونده
هیچگاه به دادگاه نیامدند. جالب است که در دادگاه افسران نیروی انتظامی
چنان پشتشان گرم بود که در دادگاه به خانوادههای کشته شدگان و ما
میخندیدند و اصلا از کار خود پشیمان نبودند.
موضوع دیگری که خیلی ناراحتم میکند این است که مگر بازداشتیهایی که شب و
روز در کهریزک شکنجه شدند و آسیب دیدند با صد یا دویست هزار تومان خسارت
میتوانند همه چیز به فراموشی بسپارند؟ به اندازهای نیروی انتظامی با ما
بدرفتاری کرد که ترسی که ما از نیروی انتظامی داشتیم از اراذل و اوباش آنجا
نداشتیم. دردناکتر این بود که در کهریزک شکنجه شدیم و بعد از آزادی هم
زمانی که نمیخواستیم رضایت دهیم باز مورد آزار و تهدید قرار گرفتیم و ترس
را همیشه همراه خود داشتیم. در هر حال ما را فقط داشتند به بازی میگرفتند.
از یک طرف میگفتند بیایید شکایت کنید و از طرف دیگر به زور و تهدید
میگفتند شکایت خود را پس بگیرید! آنوقت در روزنامه نیروی انتظامی آقای
احمدی مقدم با افتخار میگوید شکایت کنندگان گذشت کردند و رضایت دادند!
یعنی ایشان در جریان نبودند که چطور از بچهها به زور رضایت گرفتند؟ در این
مدت فقط شاهد پاسگاری پرونده توسط نیروی انتظامی و مرتضوی به همدیگر
بودیم. در حالیکه هر دو طرف مقصر بودند و تا به امروز هیچکدام به مجازات
نرسیدند و مقصران اصلی هیچوقت به دادگاه برای محاکمه نیامدند. البته سیستم
از بالا خراب است چراکه وقتی پرونده ستار بهشتی بسته میشود معلوم است که
اشکال از کجاست؟ معلوم است که قوه قضاییه هیچوقت نیروهای خود را محاکمه و
قربانی نمیکند. با گذشت پنج سال هنوز کابوس کهریزک را میبینم و هیچوقت
فکر نمیکردم من و برادرانم اینطور تحت شکنجه قرار بگیریم... باز تکرار
میکنم زمانی میتوانیم امیدوار به رسیدگی عادلانه پرونده کهریزک باشیم که
سیستم تغییر کند؛ چراکه در این سیستم ارادهای برای رسیدگی عادلانه به
اینگونه پروندهها نیست
۱ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰:۱۶
ننگ بر جلادان جمهوری اسلامی
یاد و خاطره امیرجوادی فر. محمد. رامین قهرمانی. روح الامینی. پوراندرجانی گرامی و راهشان پررهرو باد!