ایران غرق خون است
سرباز نزن
من مادرم، من دخترم، من خواهرم
برادرت هستم.
من مادرم، از راه دور
می آیم با رویا، با کابوس
در خیابانم فریاد میزنم
تا فرزندانم در خیابانها درخت دار نبینند.
سرباز نزن
من خسته از رنج چهل سالهام
لوله تفنگت را از صورتم بردار
باتومت را بر پشتم نکوب
من فریاد نسل سوختهام
نزن سرباز مهساها در خیابانند
گیسوان را به دست باد سپردهاند
شالهای اسارت را در آتش
نزن سرباز
گل سرخ را سر بریدند
قاصدک دیگر به این دیار نمیآید
نزن سرباز
برای مادران چشم انتظار
شفق از مادران پارک لاله ایران
هشتم مهر ۱۴۰۱
0 نظر