خویی از اعضای «هیئت موسس» کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود و از آن پس تا سال ۱۳۶۰ در اغلب فعالیتهای کانون حضور داشت و در دو مجمع عمومی سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ یکی از منتخبان اعضا برای عضویت در هیئت دبیران بود.
اسماعیل خویی پس از سرکوبهای خونین دهۀ شصت و پس از اعدام یار دیرینش سعید سلطانپور و چند سال زندگی مخفی، در سال ۱۳۶۳ ناچار به ترک ایران شد و بقیهی زندگی خود را در تبعید گذراند.
خویی به سال ۱۳۱۷ در مشهد به دنیا آمد. پس از پایان بردن تحصیلات خود در دانشسرای عالی، برای ادامهی تحصیل به انگلستان رفت و از دانشگاه لندن مدرک دکترای فلسفه گرفت. او از جمله شاعران و روشنفکران متعهد ایران در سالهای پیش از انقلاب بود و به سبب فعالیتهای سیاسی و فرهنگی خود بارها مورد اذیت و آزار قرار گرفت.
شعر او که ریشه در زبان خراسانی دارد و آمیزهای از دغدغههای اجتماعی و سیاسی، تأملات فلسفی و آنات پرشور غنایی است، بخشی از میراث زبان و ادبیات فارسی در دورهی معاصر به شما میرود.
دریغا که عمر او و بسیارانی چون او که سرمایههای علمی و فرهنگی کشور بودند، در دورهای سپری شد که حاکمیتهای خودکامه و سرکوبگر، آنها را خار چشم خود پنداشتند، فرهنگ ایران را از شکوفایی اندیشههای آنان محروم کردند و با سیاست سانسور و سرکوب، عرصه را چنان بر آنان تنگ کردند که چارهای جز ترک دیار و تبعید و آوارگی در «بی در کجا»ی جهان، تعبیری که خویی به کار میبرد، نداشتند.
از اسماعیل خویی دهها اثر در زمینهی شعر ، ترجمه و جستارهای ادبی و فلسفی به یادگار مانده است.
کانون نویسندگان ایران درگذشت اسماعیل خویی را به خانواده، دوستان و دوستدارانش و به جامعهی مستقل فرهنگی و ادبی ایران تسلیت میگوید.
کانون نویسندگان ایران
۴ خرداد ۱۴۰۰
0 نظر