بر سر سفره ی خون نمی نشینم – یادی از علی اشرف درویشیان

علی اشرف درویشیان
کانون نویسندگان ایران در بیانیه‌ی آبان ماه سال یک هزار وسیصد و نود شش به یاد همراهِ همیشه‌اش نوشت: «علی‌اشرف درویشیان، قلم فرودستان و زبان کودکان رنج و کار و عضو برجسته‌ی کانون نویسندگان ایران، روز چهارم آبان درگذشت. او که نزدیک به نیم قرن پژواک صدای بی‌صدایان و تصویرگر سیمای بی‌چهره‌گان بود، در حالی برای همیشه چشم‌های نگرانش را برهم نهاد که رویای زیبا کردن جهان، این جان‌مایه‌ی بی‌بدیل قلم او، هم‌چنان به تحقق نپیوسته است؛ بااین‌همه، شعله‌ی فروزان آرمان‌ها و آرزوهایش که خود در پراکندن آن بسیار سهم داشت، تابناک است و بر راه همه‌ی جویندگان شادی و آزادی نور می‌افشاند».

علی‌اشرف درویشیان نویسنده‌ی کتاب‌های «آبشوران»، «از این ولایت»، «سلول ۱۸»، «سال‌های ابری»، «درشتی » و بسیاری عناوین دیگر، شهریور ۱۳۲۰ در یک خانواده‌ی کارگری در محله‌ی آبشوران کرمانشاه به دنیا آمد. مضمون ِتمامی آثار او برگرفته از زندگی فرودستان و تهیدستان و مبتنی بر تجریبات زیسته‌ی خود ِاوست.
درویشیان در خلال سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ بارها دستگیر و ممنوع‌القلم شد. دلیل بازداشت‌ها و ممنوعیت‌های وی، نوشتن کتاب «از این ولایت» و فعالیت‌های سیاسی‌اش بود. او شش سال به‌سبب انتشار کتاب‌ها و فعالیت‌هایش در زندان بود. مجموعه‌ی «فصل نان» و قصه‌ی «رنگینه» را در حبس نوشت و با کمک همسرش، شهناز دارابیان، به خارج از زندان فرستاد.

علی‌اشرف درویشیان، عضو فعال و برجسته‌ی کانون نویسندگان ایران و چند دوره عضو هیئت‌دبیران آن بود. او در مصاحبه‌ای درباره‌ این فعالیت‌‌ها گفت: «در تمام مواردی که مسأله‌ی آزادی اندیشه و بیان در خطر می‌افتد یا در برابرش سد و مانعی ایجاد می‌شود، ما اعتراض می‌کنیم و از تمام فعالیت‌های اعتراضی، تحصن‌ها و اعتصاب‌ها که مربوط به آزادی اندیشه و بیان هستند، دفاع می‌کنیم و در برابر اعمال سانسور از طرف حکومت می‌ایستیم و مقاومت می‌کنیم، با تمام این‌که واقعاً جایی برای دفتر و دستک‌مان یا برگزاری مجمع عمومی یا جمع‌های مشورتی نداریم.»
درویشیان علاوه بر نوشتن داستان، ترجمه (به زبان کردی)، نقد و نظر و مقاله؛ پژوهش‌گر فرهنگ عامه نیز بود. فرهنگ ۱۹ جلدی «افسانه‌های مردم ایران» کار مشترک او با رضا خندان، حاصل سال‌ها کوشش او در این زمینه است.
درویشیان در سال‌های پس از انقلاب نیز دست از اعتراض به سانسور برنداشت و همواره در نشست‌ها، گفت‌وگوها و مقالات متعدد، سانسور و خودسانسوری را از جدی‌ترین آسیب‌های ادبیات ایران می‌دانست. تیغ تیز سانسور بارها بر گریبان‌اش نشسته بود و وزارت‌ارشاد مانع چاپ برخی آثار او می‌شد. در مصاحبه‌ای گفت:
«شما خیال کردید کتاب‌های مرا سانسور کنید، می‌آیند کتاب‌های شما را می‌خوانند؟ نه، ملتی که به سانسور عادت کند نه کتاب شما را می‌خواند، نه کتاب من را».
سال ۱۳۹۰ برخی کتاب‌هایش از غرفه‌های نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران جمع‌آوری شدند و ناچار شد برخی از آثار خود را خارج از ایران منتشر کند.
علی‌اشرف درویشیان ۴ آبان سال ۱۳۹۶ پس از تحمل ده سال بیماری جان‌کاه ناشی از سکته‌ی مغزی، درگذشت.

سانسورچیان ادبیات و انسان حدشان را از مرز مرگ نیز گذراندند و اجازه‌ی برگزاری مراسم یادبود او را در هیچ‌جا ندادند. درویشیان نیز در زندگی و مرگ از سد سانسور گذر کرد؛ او نویسنده‌ای نامی و محبوب شد و ماند. زیرا نه فقط از رنج‌های بشری نوشت بلکه نشان داد و اعلام کرد: «بر سر سفره‌ی خون نمی‌نشینم».
یادش همواره گرامی است.

پی‌نوشت: روز گذشته، جمعه سوم آبان، خانواده، گروهی از دوستان و دوستداران علی‌اشرف درویشیان و نیز تنی چند از اعضای کانون نویسندگان ایران با حضور در گورستان “بهشت سکینه” کرج یاد او را در دومین سالگرد درگذشتش گرامی داشتند.
کانون نویسندگان ایران
Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید