محمد حبیبی درباره شکنجه: هنوز پهلویم درد می‌کند و تپش قلب دارم

۲۲ دی ۱۳۹۷
برگرفته از سایت رادیوزمانه

#من_هم_شکنجه_شدم

زندانیان و فعالان سیاسی و مدنی در ایران و خارج از ایران در کارزار آنلاین «من هم شکنجه شدم» در حال روایت تجربه اسارت در زندان‌های جمهوری اسلامی هستند. این کارزار دادخواهی شکنجه پس از افشاگری اسماعیل بخشی، کارگر نیشکر هفت‌تپه به راه افتاد. افشاگری‌ای که مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی در پاسخ به آن به روال همیشگی هم وعده رسیدگی داده‌اند، هم پیشاپیش آن را تکذیب کرده‌اند و هم به تهدید قضایی افشاگر پرداخته‌اند.
محمد حبیبی، فعال صنفی معلمان که در زندان به سر می‌برد نیز به این کارزار پیوسته است. او که در دادگاه انقلاب به ۱۰ سال و نیم حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده، به دلیل قانون اشد مجازات، ۷ سال و نیم حبس در انتظارش خواهد بود. این فعال صنفی فرهنگیان و عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان استان تهران، ۲۰ اردیبهشت ۹۷ در جریان تجمع معلمان مقابل سازمان برنامه و بودجه در تهران، همراه با ضرب و شتم بازداشت شد و پس از محاکمه، دادگاه تجدیدنظر نیز حکم‌ حبس او را کاهش نداد.

🔘 محمد حبیبی: … با مشت و لگد به جان من افتادند و یکی از آنها یقه کتم را گرفت و شروع به کشیدن من کرد و مرا که روی زمین افتاده بودم کشان کشان روی آسفالت کشید تا سوار ماشین کند. در طول مسیر هم مدام چند نفر با مشت و لگد مرا می‌زدند. در اثر اعمال این خشونت بخش‌هایی از پوست تنم که با زمین تماس داشت کنده شد. کوفتگی و خونمردگی شدید در ناحیه کمر و کشاله ران، درد شدید در ناحیه پهلو، درد و کوفتگی شدید در ناحیه قفسه سینه، تپش شدید قلب، تا مدت‌ها پس از ضرب و شتم از اثرات این ضرب و شتم هست که با مرور زمان بخشی از آنها التیام یافته است اما هنوز پهلویم درد می‌کند و تپش قلب دارم.

او در روایت خود از شکنجه در بازداشت و زندان نوشته است:
همان‌طور که همه می‌دانند من بار اول ۱۲ اسفند ۹۶ همراه با ضرب و شتم توسط اطلاعات سپاه بازداشت شدم و در تاریخ ۲۷ فرودین ۹۷ با قرار وثیقه به صورت موقت آزاد شدم. در مدت آزادی موقت به سر کار برگشتم و فعالیت خاصی نداشتم. در روز تجمع ۲۰ اردیبهشت من همراه همسرم که ایشان نیز معلم هستند صرفا به عنوان یک معلم و ناظر شرکت کردم. در جریان برنامه‌ریزی تجمع نبودم و اصلا نقشی در سازماندهی نداشتم و در یک برنامه قانونی و مسالمت‌آمیز شرکت کردم و اصلا تصور نمی‌کردم به آن صورت خشن به تجمع حمله شود و معلمان را مورد ضرب و شتم قرار دهند و مرا روی زمین بکشند و به آن صورت که دیده‌اید و شنیده‌اید با تن زخمی، دستگیرم کنند.
همسرم و چند نفر دور من حلقه زده بودند و دوستان اطراف من مدام به آنها می‌گفتند ما قصد ترک محل را داریم اما آنها همچنان تلاش می‌کردند مرا از جمع معلمان جدا و دستگیر کنند. ما داشتیم محل را به‌صورت جمعی ترک می‌کردیم که چند نفر از نیروهای امنیتی به‌صورت جمعی به ما حمله کردند و در حالی که افراد پیش رو را با مشت و لگد می‌زدند و پیر و جوان برایشان فرقی نداشت، با مشت و لگد به جان من افتادند. یکی از آنها یقه کتم را گرفت و شروع به کشیدن من کرد و مرا که روی زمین افتاده بودم، کشان کشان روی آسفالت کشید تا سوار ماشین کند. در طول مسیر هم مدام چند نفر با مشت و لگد مرا می‌زدند.
در اثر اعمال این خشونت بخش‌هایی از پوست تنم که با زمین تماس داشت کنده شد. کوفتگی و خونمردگی شدید در ناحیه کمر و کشاله ران، درد شدید در ناحیه پهلو، درد و کوفتگی شدید در ناحیه قفسه سینه، تپش شدید قلب تا مدت‌ها پس از ضرب و شتم از اثرات این ضرب و شتم هست که با مرور زمان بخشی از آنها التیام یافته است اما هنوز پهلویم درد می‌کند و تپش قلب دارم.
در فاصله دستگیری تا سوار ماشین شدن، توسط ماموران ضرب و شتم شدم و موقعی هم که مرا سوار ماشین کردند به سر و صورتم چند ضربه زدند. بعد مرا سوار ماشین کردند و از محدوده بهارستان خارج شدیم. از اینجا به بعد من مورد ضرب و شتم واقع نشدم و به بازداشتگاه یک الف سپاه منتقل شدم. ‎
Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید