برسد به دست مائده هژبری


مائده جان، چند هفته پیش بطور اتفاقی رقصت را دیدم. راستش دوستش نداشتم. نه که زیبا و هنرمندانه نبود؛ اما خب به مذاقم خوش نیامد؛ غلظت داشت و پیچ و تاب زیاد. اما شاید این هم از معجزۀ بگیر و ببندهاست که پرده از زیبایی برمیدارد. از دیروز که خبر دستگیری و اعترافت را شنیدم، دهها مرتبه رقصت را دیده ام و هر بار شیفته ترش شده ام. هر بار خودم را لعن کرده ام که چرا مرتبه اول نتوانستم زیبایی ات را و هنرت را بفهمم و ستایش کنم؟
ساعت نزدیک 4 بامداد است و من هنوز نتوانسته ام بخوابم. چشم که می بندم، رقصت می آید جلوی چشمانم. تو فقط 17 سال داری، یعنی اولین سال سیاه احمدی نژاد تو فقط چهار سال داشتی؛ یعنی سال 88 که برای من همین دیروز بود، که سرنوشت خیلی از ما را عوض کرد، تو فقط هشت سال داشته ای. 17 سالگی تو را با 17 سالگی خودم مقایسه می کنم. من پیچیده در رنگ های سیاه و سرمه ای و طوسی سالهای دهه 60و اوایل 70، تصویری که جلوی چشمان زشت خواهان و متنفران زیبایی می گذاشتم، دختری که باید احکام حفظ می کرد برای کنکور، کفن چند تکه دارد، بند هفدهم وصیت نامه امام در چه موضوعی است، مقنعه ام چانه دار، مانتویم تا مچ پا، جوراب های سیاه و ضخیم نکند گوشه ای از پایم بیرون بیفتد، سرم زیر باشد، نکند برای گزینش کنکور بیایند و بفهمند ورزش می کنم گزینش ردم کند؛ نکند گیر بدهند به رنگ سفید کتانی ام. نکند. نکند. نکند... این تصویرِ دلخواه چشم ناپاکانی بود که با قوانین مهجور هزار و چندصد ساله، تباه کردند کودکی و نوجوانی و جوانی مرا. و حالا تصویری را می بینم که تو جلوی رویشان گذاشته ای: دختری زیبا، جذاب، ابایی ندارد از نشان دادن بدنش، از نمایش رقص و هنرش، پر از رنگ، شور، شادی، زندگی. چقدر خوشحالم از این تصویر. چقدر 17سالگی ات را ستایش می کنم. و چه دردناک که زیبایی حکم شلاق می گیرد. که زیبایی باید اعتراف کند به زشتی. که شادمانی باید توبه نامه بنویسد. که رقص باید تن به سوگواری بدهد.
اما یقین دارم این پایان نیست. این پایانِ تو نیست. روزی نه خیلی دور، تو تکثیر می شوی در هزاران و میلیون ها رقصنده، در دختران و پسرانی که پیچ و تاب اندام زیبای تو را تکرار خواهند کرد و روزی هزاران بار جلوی چشمانِ هیز و کثیف قانونگذاران عصر جاهلیتِ حجاز خواهند گذاشت. روزی نه خیلی دور، از دامان رقصِ دستگیرشدۀ تو، موجی بلند می شود و دامنِ متنفران را می گیرد.
مائده! سرت را بالا بگیر و برقص که همه ما را به رقص آورده ای!
Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید