خجسته باد روز جهانی کارگر و روز معلم، پایدار باد مبارزات تمامی زحمتکشان برای رهایی از بیدادگری!


 از زمان رسمیت یافتن جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ در ایران، ۳۹ سال می گذرد. این رفراندوم با تنها گزینه پیش روی «جمهوری اسلامی آری یا نه»، اولین پیامد تن دادن به  آزادی کشی و بی‌عدالتی و تحقیر ما مردمی بود که برای رهایی از دیکتاتوری سلطنتی انقلاب کرده و خواهان رفع تبعیض سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شده بودیم. بدون آنکه بدانیم جمهوری اسلامی چیست و با چه ساختار و برنامه‌ای حکومت خواهد کرد. روح الله خمینی، با شعارهای مردم فریب دفاع از حقوق محرومان جامعه و بزک استقلال و آزادی، بر موج انقلاب سوار شد و متأسفانه اغلب نیروهای سیاسی و روشن‌فکران فعال جامعه نیز، با این تفکر ارتجاعی همراه شدند و یک دیکتاتوری ناب تمام‌عیار با نمای جمهوری بر سر ما آوار شد. 

اول ماه مه، روزی نمادین برای گرامی داشت مبارزات جنبش های کارگری در سراسر جهان علیه بی‌عدالتی و نابرابری می باشد. در چنین روزی در سال ۱۸۸۶، اعتصاب های گسترده و سراسری کارگران در آمریکا علیه شرایط غیر انسانی کار به وقوع پیوست و در شیکاگو توسط پلیس به خون کشیده شد و تعدادی بازداشت و مجروح و کشته شدند، ولی کارگران با پیگیری و پایداری و همبستگی، توانستند ساعت کاری را از ۱۰ ساعت به ۸ ساعت تقلیل دهند و در سال ۱۸۹۰ این روز را به مناسبت گرامی داشت مبارزات خستگی ناپذیر کارگران و اتحاد و همبستگی بین آن ها، به عنوان روز جهانی کارگر نام گذاری و در تقویم تاریخ ثبت کنند.

فعالیت‌های سندیکایی جنبش کارگری در ایران نیز با فراز و فرودهایی با بیش از صد سال قدمت ادامه داشته است و در سال ۱۳۲۵، توانستند ۸ ساعت کار و تعطیلی روز جهانی کارگر در ایران را به ثبت برسانند. جنبش کارگری در ایران، همواره نقشی فعال در بزنگاه های تاریخی، به ویژه در مبارزات مردمی در سال ۵۷ داشته است. 

پس از جمهوری اسلامی نیز، این مبارزات با فراز و فرودهای بسیاری ادامه داشته است و روزی نیست که خبر اعتصاب و اعتراض های کارگران و مزدبگیران به شرایط به شدت تبعیض آمیز و ناعادلانه در ایران را نشنویم، زیرا سطح زندگی و رفاه مردم به طور پیوسته و جدی سیر نزولی دارد.

۱۲ اردی‌بهشت نیز، یادآور تجمع اعتراضی معلمان در سال ۱۳۴۰ برای افزایش حقوق خود در ایران است. آن زمان معلمان در اعتراض به ناعادلانه بودن حقوق خود، مدارس را تعطیل کردند و به خیابان آمدند و در میدان بهارستان تجمع کردند. ماموران انتظامی نیز برای متفرق کردن معلمان ابتدا با ماشین آب پاش و حمله با باتوم و تیراندازی تجمع را به خشونت کشیدند و سپس با تیراندازی مستقیم معلمان را نشانه گرفتند. در این تجمع سه نفر مجروح شدند و یکی از معلمان مبارز به نام ابوالحسن خانعلی کشته شد. این تظاهرات تا ۲۳ اردی‌بهشت همان سال ادامه یافت تا حکومت وقت پذیرفت که حقوق معلمان را برابر با حقوق مهندسان کند و ۱۲ اردی‌بهشت نیز به عنوان روز معلم ثبت شود.

از کدام حوزه بحرانی بگوییم؟

از وضعیت به شدت بحرانی اقتصادی؛ از اختلاف طبقاتی، از دستمزدهای زیر خط فقر، از پرداخت نشدن مزد کارگران برای ماه های متوالی، از اخراج و بیکاری روزافزون، از تعطیل شدن کارخانه ها، از فساد گسترده دستگاه های دولتی، از بی خانمان ها و گورخواب ها، از کودکان کار،‌ از خصوصی سازی مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها و بیمارستان ها و مراکز درمانی، از تورم افسار گسیخته و گرانی کمرشکن، از تخریب محیط زیست و خشک شدن رودخانه ها، از آلودگی هوا، از رشد قارچ گونه سرطان و سکته و تصادف و خودکشی، ....

از وضعیت به شدت بحرانی سیاسی و اجتماعی که از عرش تا به‌ فرش همه به شدت ظالمانه و تبعیض آمیز و تحقیرآمیز است. از تبعیض های جنسیتی و طبقاتی و قومی و ملی گرفته تا تبعیض های سیاسی و عقیدتی و نداشتن ساده‌ترین حقوق اجتماعی، از نبود حق تشکل و تجمع و آزادی بیان و اندیشه گرفته تا نبود حق پوشش و کنترل بر بدن و آموزش به زبان مادری و ….و کری و کوری مسوولان از فریاد رسای مطالبات به حق کارگران، کشاورزان، زنان، معلمان، پرستاران، دانشجویان، بازنشستگان، مال باختگان، دادخواهان و غیره که زندگی را برای اغلب مردم ایران غیر قابل تحمل کرده و جان مان را به لب رسانده است.

خیزش گسترده مردم در دی ماه سال ۹۶ در هفتاد شهر، واکنش جدی به همین وضعیت به شدت بحرانی بود و مردم نشان دادند که دیگر طاقت شان تمام شده است و خواهان پایان دادن به ظلم و بیدادگری هستند.

اگر بخواهیم از آزادی کشی و نابرابری و بیدادگری جمهوری اسلامی و تمامی عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این حکومت سراپا فاسد و دروغ‌گو و بیدادگر بگوییم، نیاز به توماری بلند بالا داریم که نقطه پایانی هم بر آن نمی‌توانیم بگذاریم. زیرا اگر پرده ظاهری و دروغ‌های شرم آور مسوولان حکومتی را کنار بزنیم، ساختار به شدت ناعادلانه و معیوب آن نمایان می‌شود و می‌بینیم که خانه از پای‌بست ویران است و همین خشم ما را دو چندان و عزم ما را برای رهایی از آن محکم تر می‌کند.  

ما مادران پارک لاله ایران،‌ از مبارزات فردی و گروهی تمامی زحمتکشان و انسان‌های آگاه که خواهان رسیدن به آزادی و پایان دادن به بی‌عدالتی و تبعیض و نابرابری هستند و بر ایجاد تشکل های مستقل پای می فشارند، حمایت می کنیم.
ما دادخواهیم و برای رهایی از بیدادگری مبارزه می کنیم و با تاکیذ بر سه خواست همیشگی خود، می خواهیم دنیایی انسانی، زیبا و شورانگیز بسازیم مه از بی عدالتی، ظلم و آزادی کشی، شکنجه و اعدام خبری نباشد و تمامی انسان ها بتوانند از امکانات انسانی برابر بهره مند شوند. دنیایی که تمامی انسان ها با عقاید و شرایط مختلف بتوانند با احترام به حقوق دیگران، با همدیگر شاد و پویا زندگی کنند و جنسیت، قوم، نژاد، طبقه، ملیت، عقیده، مذهب، مرز و ...، نتواند عاملی برای برتری یکی بر دیگری باشد. 


مادران پارک لاله ایران
دهم اردی‌بهشت ۱۳۹۷

Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید