برای مادر بهکیش


مرگ من روزی فرا خواهد رسید  
                                      روزی از این تلخ و شیرین روزها
در بهاری روشن از امواج نور     
                                      در زمستان غبارآلود دور

روز سیزده دی ماه بعد از روزهای بسیاری که آسمان شهر غبارآلود و سربی بود آسمانی آبی داشت و پرتوهای طلایی خورشید بر سر شهر دست مهربانی میکشید. قلب مهربان مادربهکیش، پس از چند روز بیماری و بستری شدن در بیمارستان و منزل در صبحگاه این روز آفتابی از طپیدن ایستاد و او از میان ما پرکشید و رفت.  
سه روز است مادر در میان ما نیست جایش خالی و یادش برای همه روزهای بودنمان در دل ماست. او خسته از تمامی بود و نبودها، محبت ها و نامهربانی ها، و سختی ها و رنج ها به راهی رفت که صدها مادر عاشق آزادی و آزادیخواه دیگر رفتند.
این راهی است که روزی همه از آن عبورخواهیم کرد، رفتن مهم نیست، مهم آن است که این رفتن ما چه اثری روی زندگی دیگران بگذارد. مادر سالها با تحمل غم ازدست دادن شش عزیزش به ما آموخت که صبور باشیم و مقاوم. او روزهای زیادی را جنگید، او با عشق به فرزندان خود و فرزندان ایران درد جانکاه را در حالی تحمل کرد که همیشه لبانش پرخنده، دستان مهربانش برای نوازش همه داغداران آماده و آغوش گرمش پذیرای همه بود. مادرشمعی پرنور بود که تندبادهای زندگی نتوانست خاموشش کند.
مادر بهکیش از زمان رژیم پادشاهی در کنار فرزندانش الفبای مبارزه را آموخت، سال ها برای محمودش که در زمان شاه حکم اعدام گرفته بود، همراه مادران دیگر در پشت دیوارهای زندان به انتظار نشست تا عاقبت در یکی از روزهای زمستان 57 با مبارزات مردم پسرعزیزش روی شانه های مردان و زنان آزادیخواه به خانه برگشت. ولی این پایان راه نبود، برای محمود مرگ سرخ رقم خورده بود، او بار دیگر در دوران جمهوری اسلامی که در نتیجه مبارزات همین جوانان رشید بر مسند قدرت تکیه زده بود دستگیر و به زندان محکوم شد و در تابستان سال 67 همراه برادر عزیزش علی و هزاران جوان دیگر سرود سرخ را خواند و به خاوران سفرکرد. زهرایش درسال 62 پسر دیگرش محمد و سیامک دامادش درسال 60 و محسن اش که امروز مادر در کنار او آرمیده در سال 64 مرگ سرخ را بوسه زدند و با جان و دل پذیرا شدند.
مادر با همه این درد و رنج زندگی را ادامه داد و به انتظار روزی بود که دادگاه های عادلانه برگزار شود و محاکمه علنی و مجازات عادلانه آمران و عاملان مرگ فرزندان خود و همه فرزندان ایران زمین را ببیند. تنها سوالش این بود که به چه گناهی ... . افسوس که مرگ مهلت نداد و قلب مهربان و مالامال از درد او در سحرگاه روز13 دی ماه 1394 از طپش باز ایستاد. ما امروز در سوگ او نشسته ایم و ما همه چون فرزندان او به امید روزی هستیم که میهن را آزاد و رها ببینیم، ایرانی که دیگرکسی بخاطر اندیشیدن زندانی نباشد.
درود بر مادران خاوران،
درود بر مادران ایران زمین،
و درود برتمامی مردان و زنان آزاداندیش این مرز و بوم و سراسر جهان 

یکی از مادران پارک لاله 

15/9/1394

برابر5/1/2016
Tags:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

0 نظر

دیدگاه تان را وارد کنید